تلاوت آیاتی از سوره مباركه صافات با صدای استاد شعبان عبدالعزیز صیاد(آیات قسمت 41 برنامه قرار تلاوت)
تلاوت تحقیق شعبان عبدالعزیز صیاد، این تلاوت در كشور مصر ، شهر قاهره ، مسجد امام حسین (ع) قبل از اذان صبح اجرا گردیده است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا یَعْبُدُونَ ﴿22﴾
(در این هنگام به فرشتگان دستور داده میشود) ظالمان و همردیفان آنها و آنچه را میپرستیدند … (22)
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ ﴿23﴾
(آری آنچه را) جز خدا میپرستیدند جمع كنید و به سوی راه دوزخ هدایتشان نمائید. (23)
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿24﴾
آنها را متوقف سازید كه باید بازپرسی شوند. (24)
مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿25﴾
شما چرا از هم یاری نمیطلبید. (25)
بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿26﴾
ولی آنها در آن روز تسلیم قدرت خداوندند. (26)
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿27﴾
(و در اینحال) آنها رو به یكدیگر كرده و از هم سؤ ال میكنند … (27)
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْیَمِینِ ﴿28﴾
گروهی میگویند: (شما رهبران گمراه ما) از طریق خیرخواهی و نیكی وارد شدید (اما جز مكر و فریب چیزی در كارتان نبود). (28)
قَالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿29﴾
(آنها در جواب) میگویند: شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟ (29)
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَیْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِینَ ﴿30﴾
ما هیچگونه سلطه ای بر شما نداشتیم، بلكه شما خود قومی طغیانگر بودید! (30)
فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿31﴾
اكنون فرمان خدا بر همه ما مسلم شده، و همگی از عذاب او میچشیم. (31)
فَأَغْوَیْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِینَ ﴿32﴾
(آری) ما شما را گمراه كردیم همانگونه كه خود گمراه بودیم. (32)
فَإِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿33﴾
همه آنها (پیشوایان و پیروان گمراه) در آن روز در عذاب الهی مشتركند. (33)
إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ ﴿34﴾
(آری) ما اینگونه با مجرمان رفتار میكنیم. (34)
إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَكْبِرُونَ ﴿35﴾
چرا كه وقتی به آنها لا اله الا الله گفته میشد استكبار میكردند. (35)
وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿36﴾
و پیوسته میگفتند: آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانه ای رها كنیم؟! (36)
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ ﴿37﴾
چنین نیست، او حق آورده، و پیامبران پیشین را تصدیق كرده است. (37)
إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِیمِ ﴿38﴾
اما شما (مستكبران كوردل) به طور مسلم عذاب دردناك (الهی) را خواهید چشید. (38)
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿39﴾
و جز به اعمالی كه انجام میدادید جزا داده نمیشوید. (39)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿40﴾
جز بندگان مخلص پروردگار (كه از همه این مجازاتها بركنارند). (40)
أُولَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿41﴾
برای آنها (بندگان مخلص) روزی معین و ویژه ای است. (41)
فَوَاكِهُ وَهُمْ مُكْرَمُونَ ﴿42﴾
میوه های گوناگون پر ارزش، و آنها مورد احترامند. (42)
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿43﴾
در باغهای پرنعمت بهشت. (43)
عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ ﴿44﴾
بر تختها روبروی یكدیگر تكیه زده اند. (44)
یُطَافُ عَلَیْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ﴿45﴾
گرداگرد آنها قدحهای لبریز از شراب طهور را میگردانند (45)
بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ ﴿46﴾
شرابی كه سفید و درخشنده و لذتبخش برای نوشندگان است. (46)
لَا فِیهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا یُنْزَفُونَ ﴿47﴾
شرابی كه نه در آن مایه فساد عقل است نه موجب مستی میگردد. (47)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ ﴿48﴾
و نزد آنها همسرانی است كه جز به شوهران خود عشق نمیورزند و چشمانی درشت (و زیبا) دارند. (48)
كَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَكْنُونٌ ﴿49﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم مرغهایی هستند كه (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نكرده است). (49)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿50﴾
(در حالی كه آنها غرق گفتگو هستند) و بعضی رو به بعضی دیگر كرده سؤ ال میكنند … (50)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی كَانَ لِی قَرِینٌ ﴿51﴾
یكی از آنها میگوید: من همنشینی داشتم. (51)
یَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ ﴿52﴾
كه پیوسته میگفت: آیا (به راستی) تو این سخن را باور كرده ای ؟… (52)
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِینُونَ ﴿53﴾
كه وقتی ما مردیم و خاك و استخوان شدیم (بار دیگر) زنده میشویم، و جزا داده خواهیم شد؟! (53)
قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿54﴾
(سپس) میگوید: آیا شما میتوانید از او خبری بگیرید؟ (54)
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَوَاءِ الْجَحِیمِ ﴿55﴾
اینجاست كه به جستجو بر میخیزد و نگاهی میكند ناگهان او را در وسط جهنم میبیند! (55)
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِینِ ﴿56﴾
می گوید: به خدا سوگند چیزی نمانده بود كه مرا نیز به هلاكت بكشانی! (56)
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّی لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ ﴿57﴾
و هر گاه نعمت پروردگارم نبود من نیز از احضار شدگان در دوزخ بودم! (57)
أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ ﴿58﴾
(ای دوستان) آیا ما هرگز نمیمیریم ؟ (و در بهشت جاودانه خواهیم بود). (58)
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿59﴾
و جز همان مرگ اول مرگی به سراغ ما نخواهد آمد و ما هرگز مجازات نخواهیم شد؟ (چه نعمتی برای خدای من!). (59)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿60﴾
راستی این پیروزی بزرگی است. (60)
لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿61﴾
آری برای مثل این پاداش تلاشگران باید بكوشند. (61)
أَذَلِكَ خَیْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿62﴾
آیا این (نعمتهای جاویدان بهشت) بهتر است یا درخت (نفرت انگیز) زقوم؟! (62)
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ ﴿63﴾
ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم. (63)
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ ﴿64﴾
درختی است كه از قعر جهنم میروید! (64)
طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ ﴿65﴾
شكوفه آن مانند كله های شیاطین است. (65)
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿66﴾
آنها (مجرمان) از آن میخورند و شكم خود را از آن پر میكنند. (66)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِیمٍ ﴿67﴾
سپس روی آن آب داغ متعفنی مینوشند. (67)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿68﴾
سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است. (68)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّینَ ﴿69﴾
چرا كه آنها پدران خود را گمراه یافتند. (69)
فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ یُهْرَعُونَ ﴿70﴾
با اینحال با سرعت به دنبال آنان میدوند. (70)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِینَ ﴿71﴾
قبل از آنها اكثر پیشینیان (نیز) گمراه شدند. (71)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ ﴿72﴾
ما در میان آنها انذاركنندگانی فرستادیم. (72)
فَانْظُرْ كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ ﴿73﴾
بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود؟ (73)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿74﴾
مگر بندگان مخلص ما! (74)
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ ﴿75﴾
نوح ما را ندا كرد (و ما دعای او را اجابت كردیم)، و چه خوب اجابت كننده ای هستیم. (75)
وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِیمِ ﴿76﴾
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهائی بخشیدیم. (76)
وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ ﴿77﴾
و فرزندانش را بازماندگان (روی زمین) قرار دادیم. (77)
وَتَرَكْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿78﴾
و نام نیك او را در میان امتهای بعد باقی گذاردیم. (78)
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ ﴿79﴾
سلام باد بر نوح در میان جهانیان. (79)
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿80﴾
ما اینگونه نیكوكاران را پاداش میدهیم. (80)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿81﴾
چرا كه او از بندگان با ایمان ما بود. (81)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿82﴾
سپس دیگران (دشمنان او) را غرق كردیم. (82)
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿83﴾
و از پیروان او (نوح) ابراهیم بود. (83)
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿84﴾
به خاطر بیاور هنگامی را كه با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد. (84)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿85﴾
هنگامی كه به پدر و قومش گفت: اینها چه چیز است كه میپرستید؟! (85)
أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ﴿86﴾
آیا غیر از خدا، به سراغ این معبودان دروغین میروید؟ (86)
فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿87﴾
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان میبرید؟ (87)
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ ﴿88﴾
(سپس) او نگاهی به ستارگان افكند. (88)
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿89﴾
و گفت من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمیآیم). (89)
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿90﴾
آنها از او روی برتافته و به او پشت كردند (و به سرعت دور شدند). (90)
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿91﴾
(او وارد بتخانه شد) مخفیانه نگاهی به معبودان آنها كرد و از روی تمسخر گفت: چرا از این غذاها نمیخورید؟ (91)
مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿92﴾
(اصلا) چرا سخن نمیگوئید؟! (92)
فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ﴿93﴾
سپس ضربه ای محكم با دست راست و با توجه بر پیكر آنها فرود آورد (و همه را جز بت بزرگ در هم شكست) (93)
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ﴿94﴾
آنها با سرعت به سراغ او آمدند. (94)
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿95﴾
او (ابراهیم) گفت: آیا چیزی را میپرستید كه با دست خود میتراشید؟ (95)
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿96﴾
با اینكه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهائی را كه میسازید! (96)
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ﴿97﴾
آنها گفتند بنای مرتفعی برای او بسازید، و او را در جهنمیاز آتش بیفكنید! (97)
فَأَرَادُوا بِهِ كَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ﴿98﴾
آنها طرحی برای نابودی ابراهیم ریخته بودند ولی ما آنها را پست و مغلوب ساختیم. (98)
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿99﴾
(او از این مهلكه به سلامت بیرون آمد) و گفت: من به سوی پروردگارم میروم او مرا هدایت خواهد كرد. (99)
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾
پروردگارا! به من از (فرزندان) صالح ببخش. (100)
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾
ما او (ابراهیم) را به نوجوانی بردبار و پر استقامت بشارت دادیم. (101)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ﴿102﴾
هنگامی كه با او به مقام سعی و كوشش رسید گفت: فرزندم من در خواب دیدم كه باید تو را ذبح كنم! بنگر نظر تو چیست ؟ گفت: پدرم هر چه دستور داری اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت! (102)