تلاوت آیاتی از سوره های مباركه قصص و شمس با صدای استاد ابوالعینین شعیشع
تلاوت تحقیق ابوالعینین شعیشع، این تلاوت در سال 1959 میلادی در كشور مصر، شهر قاهره، مسجد امام حسین (ع) اجرا گردیده است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾
اراده ما بر این قرار گرفته است كه به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم! (5)
وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾
حكومتشان را پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشكریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم. (6)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾
ما به مادر موسی الهام كردیم كه او را شیر ده، و هنگامی كه بر او ترسیدی وی را در دریا (ی نیل) بیفكن، و نترس و غمگین مباش كه ما او را به تو باز میگردانیم، و او را از رسولانش قرار میدهیم. (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾
(هنگامی كه مادر از سوی كودك خود سخت در وحشت فرو رفت او را به فرمان خدا به دریا افكند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد، مسلما فرعون و هامان و لشكریان آن دو خطاكار بودند. (8)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾
همسر فرعون (هنگامی كه دید آنها قصد كشتن كودك را دارند) گفت او را نكشید، نور چشم من و شماست ؟ شاید برای ما مفید باشد، یا او را پسر خود برگزینیم و آنها نمیفهمیدند (كه دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند!). (9)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾
قلب مادر موسی از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهی گشت، و اگر قلب او را به وسیله ایمان و امید محكم نكرده بودیم نزدیك بود مطلب را افشا كند. (10)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾
مادر به خواهر او گفت وضع حال او را پیگیری كن، او نیز از دور ماجرا را مشاهده كرد، در حالی كه آنها بیخبر بودند. (11)
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾
ما همه زنان شیرده را از قبل بر او تحریم كردیم (تا تنها به آغوش مادر برگردد) خواهرش (كه بیتابی ماموران را برای پیدا كردن دایه مشاهده كرد) گفت: آیا شما را به خانواده ای راهنمائی كنم كه میتوانند این نوزاد را كفالت كنند و خیرخواه او هستند؟ (12)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود، و غمگین نباشد، و بداند وعده الهی حق است ولی اكثر آنها نمیدانند. (13)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴿14﴾
هنگامی كه نیرومند و كامل شد حكمت و دانش به او دادیم، و اینگونه نیكوكاران را جزا میدهیم. (14)
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ ﴿15﴾
او در موقعی كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را دید كه به جنگ و نزاع مشغولند، یكی از پیروان او بود، و دیگری از دشمنانش، آن یك كه از پیروان او بود از وی در برابر دشمنش تقاضای كمك كرد، موسی مشت محكمی بر سینه او زد و كار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد!) موسی گفت: این از عمل شیطان بود كه او دشمن و گمراه كننده آشكاری است. (15)
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴿16﴾
عرض كرد پروردگارا! من به خویشتن ستم كردم، مرا ببخش، خدا او را بخشید كه او غفور و رحیم است. (16)
سوره 91: الشمس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾
به خورشید و گسترش نور آن سوگند! (1)
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾
و به ماه در آن هنگام كه بعد از آن در آید (2)
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾
و به روز هنگامی كه صفحه زمین را روشن سازد (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿4﴾
و قسم به شب آن هنگام كه صفحه زمین را بپوشاند (4)
وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾
و قسم به آسمان و كسی كه آسمان را بنا كرده. (5)
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾
و قسم به زمین و كسی كه آن را گسترانیده. (6)
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾
و سوگند به نفس آدمی و آن كس كه آن را منظم ساخته، (7)
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾
سپس فجور و تقوا (شر و خیر) را به او الهام كرده است (8)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ﴿9﴾
كه هر كس نفس خود را تزكیه كرده، رستگار شده (9)
وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿10﴾
و آن كس كه نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است. (10)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿11﴾
قوم ثمود بر اثر طغیان (پیامبرشان را) تكذیب كردند. (11)
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿12﴾
آنگاه كه شقی ترین آنها بپاخاست. (12)
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا ﴿13﴾
و فرستاده الهی (صالح) به آنها گفت ناقه خدا را با آبشخورش واگذارید (و مزاحم آن نشوید). (13)
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿14﴾
ولی آنها او را تكذیب نمودند و ناقه را پی كردند و به هلاكت رساندند، لذا پروردگارشان آنها را به خاطر گناهی كه مرتكب شده بودند در هم كوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح نمود! (14)
وَلَا یَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿15﴾
و او هرگز از فرجام این كار بیم ندارد (15)