تلاوت آیاتی از سوره مباركه كهف و سوره مباركه الرحمن با صدای استاد شعشاعی
تلاوت تحقیق عبدالفتاح شعشاعی، این تلاوت در كشور مصر، شهر قاهره اجرا گردیده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
مَّا السَّفِینَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ یَأْخُذُ كُلَّ سَفِینَةٍ غَصْبًا ﴿79﴾
اما آن كشتی متعلق به گروهی از مستمندان بود كه با آن در دریا كار میكردند و من خواستم آنرا معیوب كنم (چرا كه) پشت سر آنها پادشاهی ستمگر بود كه هر كشتی را از روی غصب میگرفت. (79)
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَنْ یُرْهِقَهُمَا طُغْیَانًا وَكُفْرًا ﴿80﴾
و اما آن نوجوان پدر و مادرش با ایمان بودند، ما نخواستیم او آنها را به طغیان و كفر وادارد. (80)
فَأَرَدْنَا أَنْ یُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿81﴾
ما اراده كردیم كه پروردگارشان فرزند پاكتر و پرمحبت تری بجای او به آنها بدهد. (81)
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَیَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذَلِكَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا ﴿82﴾
و اما آن دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود، و زیر آن گنجی متعلق به آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود، پروردگار تو میخواست آنها به حد بلوغ برسند، و گنجشان را استخراج كنند، این رحمتی از پروردگارت بود، من به دستور خود این كار را نكردم، و این بود سر كارهائی كه توانائی شكیبائی در برابر آنها نداشتی! (82)
وَیَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿83﴾
و از تو در باره «ذو القرنین» سؤ ال میكنند، بگو به زودی گوشه ای از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم كرد. (83)
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا ﴿84﴾
ما به او در روی زمین قدرت و حكومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم. (84)
فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿85﴾
او از این اسباب پیروی (و استفاده) كرد. (85)
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا ﴿86﴾
تا به غروبگاه آفتاب رسید (در آنجا) احساس كرد كه خورشید در چشمه (یا دریا) ی - تیره و گل آلودی فرو میرود، و در آنجا قومی را یافت، ما گفتیم ای ذو القرنین! آیا میخواهی مجازات كنی و یا پاداش نیكوئی را در باره آنها انتخاب نمائی ؟ (86)
قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا﴿87﴾
گفت اما كسانی كه ستم كرده اند آنها را مجازات خواهیم كرد سپس، به سوی پروردگارشان باز میگردند و خدا آنها را مجازات شدیدی خواهد نمود. (87)
وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسْرًا﴿88﴾
و اما كسی كه ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد پاداش نیكو خواهد داشت، و ما دستور آسانی به او خواهیم داد. (88)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿89﴾
سپس (بار دیگر) از اسبابی كه در اختیار داشت بهره گرفت. (89)
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا ﴿90﴾
تا به خاستگاه خورشید رسید (در آنجا) مشاهده كرد كه خورشید بر جمعیتی طلوع میكند كه جز آفتاب برای آنها پوششی قرار نداده بودیم. (90)
كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبْرًا ﴿91﴾
(آری) این چنین بود (كار ذو القرنین) و ما به خوبی از امكاناتی كه نزد او بود آگاه بودیم. (91)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿92﴾
(باز) از اسباب مهمی (كه در اختیار داشت) استفاده كرد. (92)
حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا یَكَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿93﴾
(و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو كوه رسید، و در آنجا گروهی غیر از آن دو را یافت كه هیچ سخنی را نمیفهمیدند! (93)
قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا ﴿94﴾
(آن گروه به او) گفتند ای ذو القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد میكنند آیا ممكن است ما هزینه ای برای تو قرار دهیم كه میان ما و آنها سدی ایجاد كنی ؟ (94)
قَالَ مَا مَكَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَكُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْمًا﴿95﴾
(ذو القرنین) گفت: آنچه را خدا در اختیار من گذارده بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد میكنید) مرا با نیروئی یاری كنید، تا میان شما و آنها سد محكمی ایجاد كنم. (95)
آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا ﴿96﴾
قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید (و آنها را به روی هم چیند) تا كاملا میان دو كوه را پوشانید، سپس گفت (آتش در اطراف آن بیافروزید و) در آتش بدمید، (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته كرد، گفت (اكنون) مس ذوب شده برای من بیاورید تا به روی آن بریزم. (96)
فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿97﴾
(سرانجام آنچنان سد نیرومندی ساخت) كه آنها قادر نبودند از آن بالا روند و نمیتوانستند نقبی در آن ایجاد كنند. (97)
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّی فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا﴿98﴾
گفت این از رحمت پروردگار من است اما هنگامی كه وعده پروردگارم فرا رسد آنرا در هم میكوبد و وعده پروردگارم حق است. (98)
وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا﴿99﴾
در آن روز (كه جهان پایان میگیرد) ما آنها را چنان رها میكنیم كه درهم موج میزنند و در صور دمیده میشود و ما همه را جمع میكنیم. (99)
وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِینَ عَرْضًا ﴿100﴾
در آن روز جهنم را به كافران عرضه میداریم (100)
الَّذِینَ كَانَتْ أَعْیُنُهُمْ فِی غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِی وَكَانُوا لَا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعًا﴿101﴾
همانها كه چشمهایشان در پرده بود و به یاد من نیفتادند، و قدرت شنوائی نداشتند! (101)
أَفَحَسِبَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنْ یَتَّخِذُوا عِبَادِی مِنْ دُونِی أَوْلِیَاءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِینَ نُزُلًا ﴿102﴾
آیا كافران گمان كردند میتوانند بندگان مرا به جای من اولیای خود انتخاب كنند. ما برای كافران جهنم را منزلگاه قرار دادیم. (102)
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا ﴿103﴾
بگو آیا به شما خبر دهیم كه زیانكارترین (مردم) در كارها، چه كسانی هستند؟ (103)
الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا﴿104﴾
آنها كه تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با اینحال می پندارند كارِ نیك انجام می دهند! (104)
أُولَئِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا ﴿105﴾
آنها كسانی هستند كه به آیات پروردگارشان و لقای او كافر شدند، به همین جهت اعمالشان حبط و نابود شد، لذا روز قیامت میزانی برای آنها برپا نخواهیم كرد. (105)
ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا ﴿106﴾
اینگونه كیفر آنها دوزخ است، بخاطر آنكه كافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء گرفتند. (106)
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا﴿107﴾
اما كسانی كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهای فردوس منزلگاهشان است. (107)
خَالِدِینَ فِیهَا لَا یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿108﴾
آنها جاودانه در آن خواهند ماند و هرگز تقاضای نقل مكان از آنجا نمیكنند. (108)
قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿109﴾
بگو اگر دریاها برای (نوشتن) كلمات پروردگارم مركب شوند، دریاها پایان میگیرند پیش از آنكه كلمات پروردگارم پایان یابد، هر چند همانند آن (دریاها) را به آن اضافه كنیم! (109)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿110﴾
بگو من فقط بشری هستم همچون شما (امتیازم این است كه) به من وحی میشود كه معبود شما تنها یكی است، پس هر كس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد، و كسی را در عبادت پروردگارش شریك نكند. (110)
سوره 55: الرحمن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الرَّحْمَنُ ﴿1﴾
خداوند رحمن. (1)
عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿2﴾
قرآن را تعلیم فرمود. (2)
خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿3﴾
انسان را آفرید. (3)
عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿4﴾
و به او بیان را تعلیم كرد. (4)
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿5﴾
خورشید و ماه بر طبق حساب منظمی میگردند. (5)
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿6﴾
و گیاه و درخت برای او سجده میكن (6)
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿7﴾
و آسمان را برافراشت و میزان و قانون (در آن) گذاشت. (7)
أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿8﴾
تا در میزان طغیان نكنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید). (8)
وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿9﴾
وزن را بر اساس عدل برپا دارید و در میزان كم نگذارید. (9)
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿10﴾
و زمین را برای خلایق آفرید. (10)
فِیهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿11﴾
كه در آن میوه ها و نخلهای پرشكوفه است. (11)