تلاوت آیاتی از سوره مباركه هود با صدای استاد مصطفی اسماعیل
این تلاوت شامل آیات 25 تا 50 سوره هود می باشد كه در كشور سوریه شهر دمشق مسجد اموی انجام شده است .
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّی لَكُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿25﴾
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم (نخستین بار به آنها گفت:) من برای شما بیم دهنده ای آشكارم. (25)
أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْكُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ ﴿26﴾
(دعوت من این است كه) جز الله (خدای واحد یكتا) را نپرستید كه بر شما از عذاب روز دردناكی میترسم! (26)
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَیْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِینَ ﴿27﴾
اشراف كافر قومش (در پاسخ) گفتند ما تو را جز بشری همچون خودمان نمیبینیم، و كسانی را كه از تو پیروی كرده اند جز گروهی اراذل ساده لوح نمییابیم، و فضیلتی برای شما نسبت به خود مشاهده نمیكنیم بلكه شما را دروغگو تصور میكنیم. (27)
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَآتَانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿28﴾
(نوح) گفت: اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رحمتی بمن داده باشد كه بر شما مخفی مانده (آیا باز هم رسالت مرا انكار میكنید؟). آیا من میتوانم شما را به پذیرش این بینه مجبور سازم با اینكه شما آمادگی ندارید؟ (28)
وَیَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿29﴾
ای قوم: من در برابر این دعوت اجر و پاداشی از شما نمیطلبم، اجر من تنها بر الله است، و من آنها را كه ایمان آورده اند (بخاطر شما) از خود طرد نمیكنم چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد (و در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود) ولی شما را قوم جاهلی میبینم. (29)
وَیَا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿30﴾
ای قوم! چه كسی مرا در برابر (مجازات خدا) یاری میدهد اگر آنها را طرد كنم! آیا اندیشه نمیكنید؟ (30)
وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّی مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُكُمْ لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنْفُسِهِمْ إِنِّی إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿31﴾
من هرگز به شما نمیگویم خزائن الهی نزد من است و نمیگویم غیب میدانم و نمیگویم من فرشته ام و (نیز) نمیگویم آنها كه در نظر شما خوار میآیند خداوند خیری به آنها نخواهد داد، خدا از دل آنها آگاهتر است (من اگر با اینحال آنها را برانم) در این صورت از ستمكاران خواهم بود. (31)
قَالُوا یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿32﴾
گفتند ای نوح: با ما جر و بحث كردی، و زیاد سخن گفتی (بس است) اكنون اگر راست میگوئی آنچه را بما وعده میدهی (از عذاب الهی) بیاور! (32)
قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ ﴿33﴾
(نوح) گفت اگر خدا اراده كند خواهد آورد و شما قدرت فرار نخواهید داشت! (33)
وَلَا یَنْفَعُكُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿34﴾
(اما چه سود كه) هر گاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد و من بخواهم شما را اندرز دهم اندرز من فایده ای بحالتان نخواهد داشت، او پروردگار شماست و به سوی او بازگشت خواهید نمود. (34)
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ﴿35﴾
(مشركان) میگویند او (محمد) این سخنان را بدروغ بخدا نسبت داده بگو اگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم گناهش بر عهده من است ولی من از گناهان شما بیزارم. (35)
وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿36﴾
به نوح وحی شد كه جز آنها كه (تاكنون) ایمان آورده اند دیگر هیچكس از قوم تو ایمان نخواهد آورد بنابراین از كارهائی كه میكنند غمگین مباش. (36)
وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ﴿37﴾
و (اكنون) در حضور ما و طبق وحی ما كشتی بساز و درباره آنها كه ستم كردند شفاعت مكن كه آنها غرق شدنی هستند. (37)
وَیَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ﴿38﴾
او مشغول ساختن كشتی بود و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او میگذشتند او را مسخره میكردند، (ولی نوح) گفت اگر ما را مسخره میكنید ما نیز شما را همینگونه مسخره خواهیم كرد: (38)
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُقِیمٌ ﴿39﴾
بزودی خواهید دانست چه كسی عذاب خوار كننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد! (39)
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ ﴿40﴾
(این وضع همچنان ادامه یافت) تا فرمان ما فرا رسید و تنور جوشیدن گرفت، (به نوح) گفتیم از هر جفتی از حیوانات (نر و ماده) یك زوج در آن (كشتی) حمل كن، همچنین خاندانت را مگر آنها كه قبلا وعده هلاك آنان داده شده (همسر نوح و یكی از فرزندانش) و همچنین مؤ منان را، اما جز عده كمی به او ایمان نیاوردند (40)
وَقَالَ ارْكَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿41﴾
او گفت بنام خدا بر آن سوار شوید و به هنگام حركت و توقف آن یاد او كنید، كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است. (41)
وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِینَ ﴿42﴾
و او آنها را از لابلای امواجی همچون كوهها حركت میداد، (در این هنگام) نوح فرزندش را كه در گوشه ای قرار داشت فریاد زد، پسرم: همراه ما سوار شو و با كافران مباش: (42)
قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ﴿43﴾
گفت به كوهی پناه میبرم تا مرا از آب حفظ كند، گفت امروز هیچ حافظی در برابر فرمان خدا نیست، مگر آن كس را كه او رحم كند، در این هنگام موجی در میان آندو حائل شد و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت (43)
وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَكِ وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿44﴾
و گفته شد ای زمین آبت را فرو بر، و ای آسمان خودداری كن، و آب فرو نشست و كار پایان یافت، و (كشتی) بر (دامنه كوه) جودی پهلو گرفت و (در این هنگام) گفته شد: دور باد قوم ستمگر! (44)
وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِینَ ﴿45﴾
نوح به پروردگارش عرض كرد پروردگارا! پسر من از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حكم كنندگان برتری. (45)
قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿46﴾
فرمود: ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است، بنابراین آنچه را از آن آگاه نیستی از من مخواه، من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی! (46)
قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿47﴾
عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه میبرم كه از تو چیزی بخواهم كه از آن آگاهی ندارم، و هر گاه مرا نبخشی و بر من رحم نكنی از زیانكاران خواهم بود. (47)
قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَیْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿48﴾
(به نوح) گفته شد: ای نوح! با سلامت و بركت از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهائی كه با تواند، فرود آی، و امتهائی نیز هستند كه ما آنها را از نعمتها بهره مند میسازیم سپس عذاب دردناكی از سوی ما به آنها میرسد. (48)
تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ﴿49﴾
اینها از خبرهای غیب است كه به تو (ای پیامبر) وحی میكنیم، نه تو و نه قوم تو اینها را قبل از این نمیدانستید، بنابراین صبر و استقامت كن كه عاقبت از آن پرهیزكاران است. (49)
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ ﴿50﴾
(ما) بسوی (قوم) عاد، برادرشان هود را فرستادیم، (به آنها) گفت ای قوم من! الله را پرستش كنید كه معبودی جز او برای شما نیست، شما فقط تهمت میزنید. (50)