تلاوت آیاتی از سوره های مباركه مائده، نباء و شمس با صدای استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد

این تلاوت شامل سوره مباركه مائده آیات 20تا 35، سوره مباركه نباء آیات 31تا آخر و سوره مباركه شمس می باشد كه در كشور سوریه، شهر دمشق، مسجد اموی انجام گرفته است.

سوره 5: المائدة

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِیكُمْ أَنْبِیَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا وَآتَاكُمْ مَا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿20﴾

(بیاد آورید) هنگامی را كه موسی به قوم خود گفت ای قوم! نعمت خدا را بر خود متذكر شوید هنگامی كه در میان شما پیامبرانیقرار داد (و زنجیر استعمار فرعونی را شكست) و شما را صاحب اختیار خود قرار داد و به شما چیزهائی بخشید كه به هیچیك از جهانیان نداده بود. (20)



یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ ﴿21﴾

ای قوم! به سرزمین مقدسی كه خداوند برای شما مقرر داشته وارد شوید و به پشت سر خود باز نگردید (و عقب نشینی نكنید) كه زیانكار خواهید شد. (21)



قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ ﴿22﴾

گفتند ای موسی در آن (سرزمین) جمعیتی ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمی‏شویم تا آنها خارج شوند، اگر آنها از آن خارج شوند ما وارد خواهیم شد! (22)



قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿23﴾

دو نفر از مردانی كه از خدا می‏ترسیدند و خداوند به آنها نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود گفتند شما وارد دروازه شهر آنان شوید هنگامی كه وارد شدید پیروز خواهید شد و بر خدا توكل كنید اگر ایمان دارید. (23)



قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿24﴾

(بنی اسرائیل) گفتند ای موسی تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد آن نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) جنگ كنید، ما همینجا نشسته‏ ایم!! (24)



قَالَ رَبِّ إِنِّی لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ﴿25﴾

(موسی) گفت پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان من و این جمعیت گنهكار جدائی بیفكن! (25)



قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ ﴿26﴾

خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید) پیوسته در زمین سرگردان خواهند بود و درباره (سرنوشت) این جمعیت گنهكار غمگین مباش. (26)



وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ ﴿27﴾

داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان، هنگامی كه هر كدام عملی برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند، اما از یكی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد (برادری كه عملش مردود شده بود به برادر دیگر) گفت: بخدا سوگند تو را خواهم كشت (برادر دیگر) گفت (من چه گناهی دارم زیرا) خدا تنها از پرهیزكاران میپذیرد! (27)



لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَكَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿28﴾

اگر تو برای كشتن من دست دراز كنی من دست به قتل تو نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم! (28)



إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ ﴿29﴾

من می‏خواهم با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردی (و بار هر دو را بدوش كشی) و از دوزخیان گردی و همین است سزای ستمكاران! (29)



فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿30﴾

نفس سركش تدریجا او را مصمم به كشتن برادر كرد، و او را كشت، و از زیانكاران شد. (30)



فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ كَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ ﴿31﴾

سپس خداوند زاغی را فرستاد كه در زمین جستجو (و كند و كاو) میكرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند، او گفت: وای بر من! آیا من نمیتوانم مثل این زاغ باشم و جسد برادر خود را دفن كنم، و سرانجام (از ترس رسوائی و بر اثر فشار وجدان از كار خود) پشیمان شد. (31)



مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴿32﴾

بهمین جهت بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم كه هر كس انسانی را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روی زمین بكشد چنان است كه گوئی همه انسانها را كشته و هر كس انسانی را از مرگ رهائی بخشد چنان است كه گوئی همه مردم را زنده كرده است، و رسولان ما با دلایل روشن بسوی بنی اسرائیل آمدند، اما بسیاری از آنها، تعدی و اسراف، در روی زمین كردند. (32)



إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿33﴾

كیفر آنها كه با خدا و پیامبر به جنگ بر می‏خیزند و در روی زمین دست به فساد می‏زنند. (و با تهدید به اسلحه به جان و مال و ناموس ‍ مردم حمله می‏برند) این است كه اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا (چهار انگشت از) دست راست و پای چپ آنها بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، این رسوائی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگی دارند. (33)



إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴿34﴾

مگر آنها كه قبل از دست یافتن شما بر آنان توبه كنند، بدانید (خدا توبه آنها را میپذیرد) خداوند آمرزنده و مهربان است. شان نزول در شان نزول این آیه چنین نقل كرده‏ اند كه: جمعی از مشركان خدمت پیامبر آمدند و مسلمان شدند اما آب و هوای مدینه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بیمار شد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) برای بهبودی آنها دستور داد به خارج مدینه در نقطه خوش آب و هوائی از صحرا كه شتران زكات را در آنجا به چرا می‏بردند بروند و ضمن استفاده از آب و هوای آنجا از شیر تازه شتران به حد كافی استفاده كنند، آنها چنین كردند و بهبودی یافتند اما به جای تشكر از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) چوپانهای مسلمان را دست و پا بریده و چشمان آنها را و سپس دست به كشتار آنها زدند و شتران زكوة را غارت كرده و از اسلام بیرون رفتند. پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور داد آنها را دستگیر كردند و همان كاری كه با چوپانها انجام داده بودند به عنوان مجازات درباره آنها انجام یافت، یعنی چشم آنها را كور كردند و دست و پای آنها را بریدند و كشتند تا دیگران عبرت بگیرند و مرتكب این اعمال ضد انسانی نشوند، آیه فوق درباره این گونه اشخاص نازل گردید و قانون اسلام را در مورد آنها شرح داد. (34)



یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿35﴾

ای كسانی كه ایمان آورده‏ اید پرهیزگاری پیشه كنید و وسیله‏ ای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید و در راه او جهاد كنید باشد كه رستگار شوید. (35)

سوره 78: النبأ

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا ﴿31﴾

برای پرهیزگاران مسلما پیروزی بزرگی است. (31)

حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿32﴾

باغهایی سرسبز، و انواعی از انگورها. (32)

وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿33﴾

و حوریانی بسیار جوان و هم سن و سال. (33)

وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿34﴾

و جامهایی لبریز و پیاپی (از شراب طهور) (34)

لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿35﴾

در آنجا نه سخن لغو و بیهوده‏ ای می‏شنوند و نه دروغی. (35)

جَزَاءً مِنْ رَبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿36﴾

این جزایی است از سوی پروردگارت و عطیه‏ ای است كافی. (36)

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا یَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا﴿37﴾

همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان، و هیچ كس حق ندارد بیاجازه او سخنی بگوید (یا شفاعتی كند). (37)

یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا یَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿38﴾

اینها در آن روز واقع می‏شود كه «روح» و «ملائكه» در یك صف قیام می‏كنند، و هیچیك جز به اذن خداوند رحمان سخن نمی‏گویند: و آنگاه كه می‏گویند صواب می‏گویند. (38)

ذَلِكَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿39﴾

آن روز حق است، هر كس بخواهد راهی به سوی پروردگارش بر می‏گزیند. (39)

إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْكَافِرُ یَا لَیْتَنِی كُنْتُ تُرَابًا ﴿40﴾

و ما شما را از عذاب نزدیكی بیم می‏دهیم، این عذاب در روزی خواهد بود كه انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده می‏بیند، و كافر می‏گوید: «ای كاش خاك بودم!» (40)

سوره 91: الشمس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾

به خورشید و گسترش نور آن سوگند! (1)

وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾

و به ماه در آن هنگام كه بعد از آن در آید (2)

وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾

و به روز هنگامی كه صفحه زمین را روشن سازد (3)

وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿4﴾

و قسم به شب آن هنگام كه صفحه زمین را بپوشاند (4)

وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾

و قسم به آسمان و كسی كه آسمان را بنا كرده. (5)

وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾

و قسم به زمین و كسی كه آن را گسترانیده. (6)

وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾

و سوگند به نفس آدمی و آن كس كه آن را منظم ساخته، (7)

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾

سپس فجور و تقوا (شر و خیر) را به او الهام كرده است (8)

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ﴿9﴾

كه هر كس نفس خود را تزكیه كرده، رستگار شده (9)

وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿10﴾

و آن كس كه نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است. (10)

كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿11﴾

قوم ثمود بر اثر طغیان (پیامبرشان را) تكذیب كردند. (11)

إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿12﴾

آنگاه كه شقی ترین آنها بپاخاست. (12)

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا ﴿13﴾

و فرستاده الهی (صالح) به آنها گفت ناقه خدا را با آبشخورش ‍ واگذارید (و مزاحم آن نشوید). (13)

فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿14﴾

ولی آنها او را تكذیب نمودند و ناقه را پی كردند و به هلاكت رساندند، لذا پروردگارشان آنها را به خاطر گناهی كه مرتكب شده بودند در هم كوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح نمود! (14)

وَلَا یَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿15﴾

و او هرگز از فرجام این كار بیم ندارد (15)

1400/01/22
|
12:21
دسترسی سریع