تلاوت آیاتی از سوره مباركه قصص با صدای استاد مصطفی اسماعیل
این تلاوت شامل آیات 5 تا 28 سوره مباركه قصص می باشد و در سال 1972 میلادی انجام شده است .
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
و خواستیم بر كسانى كه در آن سرزمین فرو دستشده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] كنیم (5)
وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾
و در زمین قدرتشان دهیم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكریانشان آنچه را كه از جانب آنان بیمناك بودند بنمایانیم (6)
وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾
و به مادر موسى وحى كردیم كه او را شیر ده و چون بر او بیمناك شدى او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمىگردانیم و از [زمره] پیمبرانش قرار مىدهیم (7)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾
پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مایه اندوهشان باشد آرى فرعون و هامان و لشكریان آنها خطاكار بودند (8)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾
و همسر فرعون گفت [این كودك] نور چشم من و تو خواهد بود او را مكشید شاید براى ما سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم ولى آنها خبر نداشتند (9)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِّی وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾
و دل مادر موسى [از هر چیز جز از فكر فرزند] تهى گشت اگر قلبش را استوار نساخته بودیم تا از ایمانآورندگان باشد چیزى نمانده بود كه آن [راز] را افشا كند (10)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾
و به خواهر [موسى] گفت از پى او برو پس او را از دور دید در حالى كه آنان متوجه نبودند (11)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾
و از پیش شیر دایگان را بر او حرام گردانیده بودیم پس [خواهرش آمد و] گفت آیا شما را بر خانوادهاى راهنمایى كنم كه براى شما از وى سرپرستى كنند و خیرخواه او باشند (12)
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾
پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خدا درست است ولى بیشترشان نمىدانند (13)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾
و چون به رشد و كمال خویش رسید به او حكمت و دانش عطا كردیم و نیكوكاران را چنین پاداش مىدهیم (14)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿14﴾
و داخل شهر شد بىآنكه مردمش متوجه باشند پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافتیكى از پیروان او و دیگرى از دشمنانش [بود] آن كس كه از پیروانش بود بر ضد كسى كه دشمن وى بود از او یارى خواست پس موسى مشتى بدو زد و او را كشت گفت این كار شیطان است چرا كه او دشمنى گمراهكننده [و] آشكار است (15)
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ ﴿15﴾
گفت پروردگارا من بر خویشتن ستم كردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت كه وى آمرزنده مهربان است (16)
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿16﴾
[موسى] گفت پروردگارا به پاس نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود (17)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیرًا لِّلْمُجْرِمِینَ ﴿17﴾
صبحگاهان در شهر بیمناك و در انتظار [حادثهاى] بود ناگاه همان كسى كه دیروز از وى یارى خواسته بود [باز] با فریاد از او یارى خواست موسى به او گفت به راستى كه تو آشكارا گمراهى (18)
فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفًا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنصَرَهُ بِالْأَمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِیٌّ مُّبِینٌ ﴿18﴾
و چون خواست به سوى آنكه دشمن هر دوشان بود حمله آورد گفت اى موسى آیا مىخواهى مرا بكشى چنانكه دیروز شخصى را كشتى تو مىخواهى در این سرزمین فقط زورگو باشى و نمىخواهى از اصلاحگران باشى (19)
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ یَا مُوسَى أَتُرِیدُ أَن تَقْتُلَنِی كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِن تُرِیدُ إِلَّا أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِی الْأَرْضِ وَمَا تُرِیدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ ﴿19﴾
و از دورافتادهترین [نقطه] شهر مردى دوان دوان آمد [و] گفت اى موسى سران قوم در باره تو مشورت مىكنند تا تو را بكشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان توام (20)
وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِكَ لِیَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَكَ مِنَ النَّاصِحِینَ ﴿20﴾
موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى كه مى]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمكاران نجات بخش (21)
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿21﴾
و چون به سوى [شهر] مدین رو نهاد [با خود] گفت امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند (22)
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ ﴿22﴾
و چون به آب مدین رسید گروهى از مردم را بر آن یافت كه [دامهاى خود را ] آب مىدادند و پشتسرشان دو زن را یافت كه [گوسفندان خود را] دور مىكردند [موسى] گفت منظورتان [از این كار] چیست گفتند [ما به گوسفندان خود] آب نمىدهیم تا شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پیرى سالخورده است (23)
وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیْخٌ كَبِیرٌ ﴿23﴾
پس براى آن دو [گوسفندان را] آب داد آنگاه به سوى سایه برگشت و گفت پروردگارا من به هر خیرى كه سویم بفرستى سخت نیازمندم (24)
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿24﴾
پس یكى از آن دو زن در حالى كه به آزرم گام بر مىداشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مىطلبد تا تو را به پاداش آبدادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حكایت كرد [وى] گفت مترس كه از گروه ستمگران نجات یافتى (25)
فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿25﴾
یكى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام كن چرا كه بهترین كسى است كه استخدام مىكنى هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است (26)
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ ﴿26﴾
[شعیب] گفت من مىخواهم یكى از این دو دختر خود را [كه مشاهده مىكنى] به نكاح تو در آورم به این [شرط] كه هشتسال براى من كار كنى و اگر ده سال را تمام گردانى اختیار با تو است و نمىخواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاء الله از درستكاران خواهى یافت (27)
قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْكَ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
[موسى] گفت این [قرار داد] میان من و تو باشد كه هر یك از دو مدت را به انجام رسانیدم بر من تعدى [روا] نباشد و خدا بر آنچه مىگوییم وكیل است (28)
قَالَ ذَلِكَ بَیْنِی وَبَیْنَكَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِیلٌ ﴿28﴾
و چون موسى آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را [همراه] برد آتشى را از دور در كنار طور مشاهده كرد به خانواده خود گفت [اینجا] بمانید كه من آتشى از دور دیدم شاید خبرى از آن یا شعلهاى آتش برایتان بیاورم باشد كه خود را گرم كنید (29)
فَلَمَّا قَضَى مُوسَىالْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّی آتِیكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿29﴾
پس چون به آن [آتش] رسید از جانب راست وادى در آن جایگاه مبارك از آن درخت ندا آمد كه اى موسى منم من خداوند پروردگار جهانیان (30)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی مِن شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿30﴾
و [فرمود] عصاى خود را بیفكن پس چون دید آن مثل مارى مىجنبد پشت كرد و برنگشت اى موسى پیش آى و مترس كه تو در امانى (31)
وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِینَ ﴿31﴾
دستخود را به گریبانت ببر تا سپید بىگزند بیرون بیاید و [براى رهایى ] از این هراس بازویت را به خویشتن بچسبان این دو [نشانه] دو برهان از جانب پروردگار تو است [كه باید] به سوى فرعون و سران [كشور] او [ببرى] زیرا آنان همواره قومى نافرمانند (32)
اسْلُكْ یَدَكَ فِی جَیْبِكَ تَخْرُجْ بَیْضَاء مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿32﴾
گفت پروردگارا من كسى از ایشان را كشتهام مىترسم مرا بكشند (33)
قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ ﴿33﴾
و برادرم هارون از من زبانآورتر است پس او را با من به دستیارى گسیل دار تا مرا تصدیق كند زیرا مىترسم مرا تكذیب كنند (34)
وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءًا یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَن یُكَذِّبُونِ ﴿34﴾
فرمود به زودى بازویت را به [وسیله] برادرت نیرومند خواهیم كرد و براى شما هر دو تسلطى قرار خواهیم داد كه با [وجود] آیات ما به شما دست نخواهند یافتشما و هر كه شما را پیروى كند چیره خواهید بود (35)
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِیكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْكُمَا بِآیَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ ﴿35﴾
پس چون موسى آیات روشن ما را براى آنان آورد گفتند این جز سحرى ساختگى نیست و از پدران پیشین خود چنین [چیزى] نشنیدهایم (36)
فَلَمَّا جَاءهُم مُّوسَى بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿36﴾
و موسى گفت پروردگارم به [حال] كسى كه از جانب او رهنمودى آورده و [نیز] كسى كه فرجام [نیكوى] آن سرا براى اوست داناتر است در حقیقت ظالمان رستگار نمىشوند (37)
وَقَالَ مُوسَى رَبِّی أَعْلَمُ بِمَن جَاء بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ وَمَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿37﴾
و فرعون گفت اى بزرگان قوم من جز خویشتن براى شما خدایى نمىشناسم پس اى هامان برایم بر گل آتش بیفروز و برجى [بلند] براى من بساز شاید به [حال] خداى موسى اطلاع یابم و من جدا او را از دروغگویان مىپندارم (38)
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحًا لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِینَ ﴿38﴾
و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناحق سركشى كردند و پنداشتند كه به سوى ما بازگردانیده نمىشوند (39)
وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ ﴿39﴾
تا او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و آنان را در دریا افكندیم بنگر كه فرجام كار ستمكاران چگونه بود (40)
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ فَانظُرْ كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ ﴿40﴾
و آنان را پیشوایانى كه به سوى آتش مىخوانند گردانیدیم و روز رستاخیز یارى نخواهند شد (41)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنصَرُونَ ﴿41﴾
و در این دنیا لعنتى بدرقه [نام] آنان كردیم و روز قیامت [نیز] ایشان از [جمله] زشترویانند (42)
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِینَ ﴿42﴾
و به راستى پس از آنكه نسلهاى نخستین را هلاك كردیم به موسى كتاب دادیم كه [دربردارنده] روشنگرىها و رهنمود و رحمتى براى مردم بود امید كه آنان پند گیرند (43)
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ ﴿43﴾
و چون امر [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم تو در جانب غربى [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى (44)
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿44﴾
لیكن ما نسلهایى پدید آوردیم و عمرشان طولانى شد و تو در میان ساكنان [شهر] م دین مقیم نبودى تا آیات ما را بر ایشان بخوانى لیكن ما بودیم كه فرستنده [پیامبران] بودیم (45)
وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِیًا فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ ﴿45﴾
و آندم كه [موسى را] ندا دردادیم تو در جانب طور نبودى ولى [این اطلاع تو] رحمتى است از پروردگار تو تا قومى را كه هیچ هشداردهندهاى پیش از تو برایشان نیامده است بیم دهى باشد كه آنان پندپذیرند (46)
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِیرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ ﴿46﴾
و اگر نبود كه وقتى به [سزاى] پیشفرست دستهایشان مصیبتى به ایشان برسد بگویند پروردگارا چرا فرستادهاى به سوى ما نفرستادى تا از احكام تو پیروى كنیم و از مؤمنان باشیم [قطعا در كیفر آنان شتاب مىكردیم] (47)
وَلَوْلَا أَن تُصِیبَهُم مُّصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿47﴾
پس چون حق از جانب ما برایشان آمد گفتند چرا نظیر آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است آیا به آنچه قبلا به موسى داده شد كفر نورزیدند گفتند دو ساحر با هم ساختهاند و گفتند ما همه را منكریم (48)
فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَى أَوَلَمْ یَكْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَى مِن قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿48﴾
بگو پس اگر راست مىگویید كتابى از جانب خدا بیاورید كه از این دو هدایت كنندهتر باشد تا پیرویش كنم (49)
قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿49﴾
پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پیروى مىكنند و كیست گمراهتر از آنكه بىراهنمایى خدا از هوسش پیروى كند بىتردید خدا مردم ستمگر را راهنمایى نمىكند (50)
فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿50﴾
و به راستى این گفتار را براى آنان پى در پى و به هم پیوسته نازل ساختیم امید كه آنان پند پذیرند (51)
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ ﴿51﴾
كسانى كه قبل از آن كتاب [آسمانى] به ایشان دادهایم آنان به [قرآن] مىگروند (52)
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ یُؤْمِنُونَ ﴿52﴾
و چون بر ایشان فرو خوانده مىشود مىگویند بدان ایمان آوردیم كه آن درست است [و] از طرف پروردگار ماست ما پیش از آن [هم] از تسلیمشوندگان بودیم (53)
وَإِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ ﴿53﴾
آنانند كه به [پاس] آنكه صبر كردند و [براى آنكه] بدى را با نیكى دفع مىنمایند و از آنچه روزىشان دادهایم انفاق مىكنند دو بار پاداش خواهند یافت (54)
أُوْلَئِكَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَیَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿54﴾
و چون لغوى بشنوند از آن روى برمىتابند و مىگویند كردارهاى ما از آن ما و كردارهاى شما از آن شماستسلام بر شما جویاى [مصاحبت] نادانان نیستیم (55)
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَیْكُمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ ﴿55﴾
در حقیقت تو هر كه را دوست دارى نمىتوانى راهنمایى كنى لیكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمایى مىكند و او به راهیافتگان داناتر است (56)
إِنَّكَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿56﴾
و گفتند اگر با تو از [نور] هدایت پیروى كنیم از سرزمین خود ربوده خواهیم شد آیا آنان را در حرمى امن جاى ندادیم كه محصولات هر چیزى كه رزقى از جانب ماست به سوى آن سرازیر مىشود ولى بیشترشان نمىدانند (57)
وَقَالُوا إِن نَّتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ حَرَمًا آمِنًا یُجْبَى إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَیْءٍ رِزْقًا مِن لَّدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿57﴾
و چه بسیار شهرها كه هلاكش كردیم [زیرا] زندگى خوش آنها را سرمست كرده بود این ستسراهایشان كه پس از آنان جز براى عده كمى مورد سكونت قرار نگرفته و ماییم كه وارث آنان بودیم (58)
وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ ﴿58﴾
و پروردگار تو [هرگز] ویرانگر شهرها نبوده است تا [پیشتر] در مركز آنها پیامبرى برانگیزد كه آیات ما را بر ایشان بخواند و ما شهرها را تا مردمشان ستمگر نباشند ویرانكننده نبودهایم (59)
وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِی الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿59﴾
و هر آنچه به شما داده شده است كالاى زندگى دنیا و زیور آن است و[لى] آنچه پیش خداست بهتر و پایدارتر است مگر نمىاندیشید (60)
وَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَزِینَتُهَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿60﴾
آیا كسى كه وعده نیكو به او دادهایم و او به آن خواهد رسید مانند كسى است كه از كالاى زندگى دنیا بهرهمندش گردانیدهایم [ولى] او روز قیامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش] است (61)
أَفَمَن وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِیهِ كَمَن مَّتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ ﴿61﴾
و [به یاد آور] روزى را كه آنان را ندا مىدهد و مىفرماید آن شریكان من كه مىپنداشتید كجایند (62)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَكَائِیَ الَّذِینَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿62﴾
آنان كه حكم [عذاب] بر ایشان واجب آمده مىگویند پروردگارا اینانند كسانى كه گمراه كردیم گمراهشان كردیم همچنانكه خود گمراه شدیم [از آنان] به سوى تو بیزارى مىجوییم ما را نمىپرستیدند [بلكه پندار خود را دنبال مىكردند] (63)
قَالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاء الَّذِینَ أَغْوَیْنَا أَغْوَیْنَاهُمْ كَمَا غَوَیْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَیْكَ مَا كَانُوا إِیَّانَا یَعْبُدُونَ ﴿63﴾
و [به آنان] گفته مىشود شریكان خود را فرا خوانید [پس آنها را مىخوانند] ولى پاسخشان نمىدهند و عذاب را مىبینند [و آرزو مىكنند كه] اى كاش هدایتیافته بودند (64)
وَقِیلَ ادْعُوا شُرَكَاءكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا یَهْتَدُونَ ﴿64﴾
و روزى را كه [خدا] آنان را ندا درمىدهد و مىفرماید فرستادگان [ما] را چه پاسخ دادید (65)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ ﴿65﴾
پس در آن روز اخبار بر ایشان پوشیده گردد و از یكدیگر نمىتوانند بپرسند (66)
فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنبَاء یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا یَتَسَاءلُونَ ﴿66﴾
و اما كسى كه توبه كند و ایمان آورد و به كار شایسته پردازد امید كه از رستگاران باشد (67)
فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن یَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ ﴿67﴾
و پروردگار تو هر چه را بخواهد مىآفریند و برمىگزیند و آنان اختیارى ندارند منزه استخدا و از آنچه [با او] شریك مىگردانند برتر است (68)
وَرَبُّكَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِكُونَ ﴿68﴾
و آنچه را سینههایشان پوشیده یا آشكار مىدارد پروردگارت مىداند (69)
وَرَبُّكَ یَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿69﴾
و اوستخدا[یى كه] جز او معبودى نیست در این [سراى] نخستین و در آخرت ستایش از آن اوست و فرمان او راست و به سوى او بازگردانیده مىشوید (70)
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿70﴾
بگو هان چه مىپندارید اگر خدا تا روز رستاخیز شب را بر شما جاوید بدارد جز خداوند كدامین معبود براى شما روشنى مىآورد آیا نمىشنوید (71)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْكُمُ اللَّیْلَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیكُم بِضِیَاء أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿71﴾
بگو هان چه مىپندارید اگر خدا تا روز قیامت روز را بر شما جاوید بدارد جز خداوند كدامین معبود براى شما شبى مىآورد كه در آن آرام گیرید آیا نمىبینید (72)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیكُم بِلَیْلٍ تَسْكُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿72﴾
و از رحمتش برایتان شب و روز را قرار داد تا در این [یك] بیارامید و [در آن یك] از فزونبخشى او [روزى خود] بجویید باشد كه سپاس بدارید (73)
وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿73﴾
و [یاد كن] روزى را كه ندایشان مىكند و مىفرماید آن شریكان كه مىپنداشتید كجایند (74)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَكَائِیَ الَّذِینَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿74﴾
و از میان هر امتى گواهى بیرون مىكشیم و مىگوییم برهان خود را بیاورید پس بدانند كه حق از آن خداست و آنچه برمىبافتند از دستشان مىرود (75)
وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿75﴾
قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد و از گنجینهها آن قدر به او داده بودیم كه كلیدهاى آنها بر گروه نیرومندى سنگین مىآمد آنگاه كه قوم وى بدو گفتند شادى مكن كه خدا شادىكنندگان را دوست نمىدارد (76)
إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ ﴿76﴾
و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مكن و همچنانكه خدا به تو نیكى كرده نیكى كن و در زمین فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمىدارد (77)
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَكَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿77﴾
[قارون] گفت من اینها را در نتیجه دانش خود یافتهام آیا وى ندانست كه خدا نسلهایى را پیش از او نابود كرد كه از او نیرومندتر و مالاندوزتر بودند و[لى این گونه] مجرمان را [نیازى] به پرسیده شدن از گناهانشان نیست (78)
قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ القُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا یُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿78﴾
پس [قارون] با كوكبه خود بر قومش نمایان شد كسانى كه خواستار زندگى دنیا بودند گفتند اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم] داده مىشد واقعا او بهره بزرگى [از ثروت] دارد (79)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَ الدُّنیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ﴿79﴾
و كسانى كه دانش [واقعى] یافته بودند گفتند واى بر شما براى كسى كه گرویده و كار شایسته كرده پاداش خدا بهتر است و جز شكیبایان آن را نیابند (80)
وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿80﴾
آنگاه [قارون] را با خانهاش در زمین فرو بردیم و گروهى نداشت كه در برابر [عذاب] خدا او را یارى كنند و [خود نیز] نتوانست از خود دفاع كند (81)
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِینَ ﴿81﴾
و همان كسانى كه دیروز آرزو داشتند به جاى او باشند صبح مىگفتند واى مثل اینكه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده یا تنگ مىگرداند و اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را [هم] به زمین فرو برده بود واى گویى كه كافران رستگار نمىگردند (82)
وَأَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْكَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَوْلَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْكَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿82﴾
آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهیم كه در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است (83)
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿83﴾
هر كس نیكى به میان آورد براى او [پاداشى] بهتر از آن خواهد بود و هر كس بدى به میان آورد كسانى كه كارهاى بد كردهاند جز سزاى آنچه كردهاند نخواهند یافت (84)
مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَمَن جَاء بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿84﴾
در حقیقت همان كسى كه این قرآن را بر تو فرض كرد یقینا تو را به سوى وعدهگاه بازمىگرداند بگو پروردگارم بهتر مىداند چه كس هدایت آورده و چه كس در گمراهى آشكارى است (85)
إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ مَن جَاء بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿85﴾
و تو امیدوار نبودى كه بر تو كتاب القا شود بلكه این رحمتى از پروردگار تو بود پس تو هرگز پشتیبان كافران مباش (86)
وَمَا كُنتَ تَرْجُو أَن یُلْقَى إِلَیْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِیرًا لِّلْكَافِرِینَ ﴿86﴾
و البته نباید تو را از آیات خدا بعد از آنكه بر تو نازل شده است باز دارند و به سوى پروردگارت دعوت كن و زنهار از مشركان مباش (87)
وَلَا یَصُدُّنَّكَ عَنْ آیَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنزِلَتْ إِلَیْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِینَ ﴿87﴾
و با خدا معبودى دیگر مخوان خدایى جز او نیست جز ذات او همه چیز نابودشونده است فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانیده مىشوید (88)
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَیْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿88﴾