تلاوت آیاتی از سوره مباركه قصص با صدای استاد ابوالعینین شعیشع

تلاوت تحقیق آیات 1 تا 26 سوره مباركه قصص ابوالعینین شعیشع، این تلاوت در استودیوی رادیو قرآن قاهره اجرا گردیده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ



به نام خداوند رحمتگر مهربان



طسم ﴿1﴾



طسم. (1)







تِلْكَ آیَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾



اینها آیات كتاب مبین است. (2)







نَتْلُو عَلَیْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿3﴾



ما از داستان موسی و فرعون به حق بر تو می‏خوانیم، برای گروهی كه ایمان بیاورند. (3)







إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ﴿4﴾



فرعون برتریجوئی در زمین كرد و اهل آنرا به گروههای مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی می‏كشاند، پسران آنها را سرمی برید و زنان آنها را (برای كنیزی) زنده نگه می‏داشت، او مسلما از مفسدان بود. (4)







وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾



اراده ما بر این قرار گرفته است كه به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم! (5)







وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾



حكومتشان را پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشكریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم. (6)







وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾



ما به مادر موسی الهام كردیم كه او را شیر ده، و هنگامی كه بر او ترسیدی وی را در دریا (ی نیل) بیفكن، و نترس و غمگین مباش كه ما او را به تو باز می‏گردانیم، و او را از رسولانش قرار می‏دهیم. (7)







فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾



(هنگامی كه مادر از سوی كودك خود سخت در وحشت فرو رفت او را به فرمان خدا به دریا افكند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد، مسلما فرعون و هامان و لشكریان آن دو خطاكار بودند. (8)







وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾



همسر فرعون (هنگامی كه دید آنها قصد كشتن كودك را دارند) گفت او را نكشید، نور چشم من و شماست ؟ شاید برای ما مفید باشد، یا او را پسر خود برگزینیم و آنها نمی‏فهمیدند (كه دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می‏پرورانند!). (9)







وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾



قلب مادر موسی از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهی گشت، و اگر قلب او را به وسیله ایمان و امید محكم نكرده بودیم نزدیك بود مطلب را افشا كند. (10)







وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾



مادر به خواهر او گفت وضع حال او را پیگیری كن، او نیز از دور ماجرا را مشاهده كرد، در حالی كه آنها بیخبر بودند. (11)







وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾



ما همه زنان شیرده را از قبل بر او تحریم كردیم (تا تنها به آغوش مادر برگردد) خواهرش (كه بیتابی ماموران را برای پیدا كردن دایه مشاهده كرد) گفت: آیا شما را به خانواده‏ ای راهنمائی كنم كه میتوانند این نوزاد را كفالت كنند و خیرخواه او هستند؟ (12)







فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾



ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود، و غمگین نباشد، و بداند وعده الهی حق است ولی اكثر آنها نمیدانند. (13)







وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴿14﴾



هنگامی كه نیرومند و كامل شد حكمت و دانش به او دادیم، و اینگونه نیكوكاران را جزا می‏دهیم. (14)







وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ ﴿15﴾



او در موقعی كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را دید كه به جنگ و نزاع مشغولند، یكی از پیروان او بود، و دیگری از دشمنانش، آن یك كه از پیروان او بود از وی در برابر دشمنش تقاضای كمك كرد، موسی مشت محكمی بر سینه او زد و كار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد!) موسی گفت: این از عمل شیطان بود كه او دشمن و گمراه كننده آشكاری است. (15)







قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴿16﴾



عرض كرد پروردگارا! من به خویشتن ستم كردم، مرا ببخش، خدا او را بخشید كه او غفور و رحیم است. (16)







قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیرًا لِلْمُجْرِمِینَ ﴿17﴾



عرض كرد پروردگارا! به شكرانه نعمتی كه به من دادی من هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود. (17)







فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفًا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ ﴿18﴾



موسی در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏ ای (و در جستجوی اخبار) ناگهان دید همان كسی كه دیروز از او یاری طلبیده بود فریاد میزند و از او كمك می‏خواهد، موسی به او گفت تو آشكارا انسان گمراهی هستی! (18)







فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ یَا مُوسَى أَتُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِیدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِی الْأَرْضِ وَمَا تُرِیدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ ﴿19﴾



و هنگامی كه خواست با كسی كه دشمن هر دوی آنها بود درگیر شود و با قدرت مانع او گردد، (فریادش بلند شد) گفت: ای موسی! می‏خواهی مرا بكشی، همانگونه كه دیروز انسانی را به قتل رساندی ؟ تو می‏خواهی فقط جباری در روی زمین باشی، و نمیخواهی از مصلحان باشی! (19)







وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِكَ لِیَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَكَ مِنَ النَّاصِحِینَ ﴿20﴾



(در این هنگام) مردی از نقطه دور دست شهر (از مركز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی گفت ای موسی این جمعیت برای كشتنت به مشورت نشسته‏ اند، فورا (از شهر) خارج شو كه من از خیرخواهان توام. (20)







فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿21﴾



موسی از شهر خارج شد در حالی كه ترسان بود، و هر لحظه در انتظار حادثه‏ ای، عرض كرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش. (21)







وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ ﴿22﴾



و هنگامی كه متوجه جانب مدین شد گفت امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند. (22)







وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ كَبِیرٌ ﴿23﴾



و هنگامی كه به (چاه) آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید كه چهارپایان خود را سیراب می‏كنند، و در كنار آنها دو زن را دید كه مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیك نمیشوند، موسی) به آنها گفت كار شما چیست ؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟) گفتند ما آنها را آب نمی‏دهیم تا چوپانها همگی خارج شوند، و پدر ما پیر مرد مسنی است. (23)







فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ﴿24﴾



موسی به (گوسفندان) آنها آب داد، سپس رو به سوی سایه آورد و عرض كرد پروردگارا! هر خیر و نیكی بر من فرستی من به آن نیازمندم! (24)







فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿25﴾



ناگهان یكی از آن دو به سراغ او آمد در حالی كه با نهایت حیا گام برمیداشت و گفت: پدرم از تو دعوت می‏كند تا مزد سیراب كردن گوسفندان را برای ما به تو بپردازد هنگامی كه موسی نزد او (شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد گفت نترس از قوم ظالم نجات یافتی! (25)







قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ﴿26﴾



یكی از آن دو (دختر) گفت: پدرم! او را استخدام كن، چرا كه بهترین كسی را كه استخدام می‏توانی كنی آن كس است كه قوی و امین باشد. (26)

1399/09/06
|
09:56
دسترسی سریع