برنامه حكایت جاودانگی پنج شنبه 21 بهمن ماه به شرح زندگینامه شهید «رضا فرزانه»، شهید مدافع حرم و از جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی خواهد پرداخت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رادیو قرآن، برنامه ی حكایت جاودانگی با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و نگاهی به سیره قرآنی آن عزیزان هر هفته از رادیو قرآن پخش می شود.
معرفی كتاب، گزیده ای از وصیت نامه شهید و فرازهای قرآنی آن، خاطرات شهید از زبان همسر، روایت گوشه ای از زندگی شهید با صدای وی و خانواده، پخش گوشه ای از فیلم، كلیپ و یا سریالی كه با محوریت زندگی شهید مورد نظر ساخته شده و گزارش مردمی از بخش های مختلف این برنامه مستد - تركیبی است.
برنامه حكایت جاودانگی در برنامه روز پنج شنبه 21 بهمن ماه به شرح زندگینامه شهید «رضا فرزانه»، شهیدی كه داوطلبانه راهی سوریه شد و در روز پنج شنبه 22 بهمن ماه سال 1394 طی عملیات مستشاری توسط تروریستهای تكفیری به شهادت رسید؛ می پردازد.
شهید رضا فرزانه در بیست و دوم خرداد 43 در روستای غرق آباد از توابع شهرستان ساوه به دنیا آمد پدرش در آن زمان كشاورز و مادرش خانهدار بود .
ایشان فرمانده لشكر پیاده سپاه حضرت رسول(ص) و فرمانده سابق لشكر 27 محمد رسول الله(ص) بود كه بعد از بازنشستگی در سپاه، در ستاد مركزی راهیان نور به انجام فعالیتهای مختلف پرداخت. معاون بازرسی ستاد مركزی راهیان نور و فرمانده قرارگاه مشترك راهیان نور بود. این شهید مدافع حرم از جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی هم بود كه در سال 63 در منطقه عملیاتی «مجنون» از ناحیه كتف، سال 65 در منطقه عملیاتی «شلمچه» از ناحیه سر و گوش و در سال 67 شیمیایی شده و به درجه رفیع جانبازی نائل شده بود.
از یاران نزدیك سردار شهید حسین همدانی محسوب میشود كه پس از 40 روز حضور داوطلبانه در سوریه به كاروان شهدای مدافع حرم پیوست.
پیكر حاج رضا فرزانه پس از شهادت در منطقه ماند و پس از گذشت شش سال در پی عملیات كاوش، كشف و هویت او از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
سرهنگ "منصور عیوضی" فرمانده قرارگاه مشترك راهیان نور غرب و شمالغرب میگوید: شهید حاج رضا فرزانه رزمندهای دلاور، پیشكسوت و از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس بود. او فردی بسیار مقتدر، محكم، استوار، با ایمان، بسیار جدی و مقیّد به تربیت جسم و روح بود. شهید فرزانه از اینكه از قافله شهدا جامانده بود غصه میخورد و ناراحت بود. او چون علاقه مند و عاشق شهادت بود، خداوند خریدارش شد. اكثر صبحها به همراه شهید فرزانه ورزش و پیادهروی داشتیم و هر روز مسیری چندین كیلومتری را طی میكردیم. شهید فرزانه بسیار جدی ورزش میكرد. وقتی از وی علت اینكه چرا خیلی ورزش را جدی دنبال میكند را جویا شدم، گفت: «بدنم را برای اعزام به سوریه آماده میكنم.
مسعود فرزانه پسر دوم شهید رضا فرزانه از پدر می گوید :سال 89 كه همراه پدر به راهیان نور رفته بودیم، به منطقه طلائیه و محلی به اسم «سه راه شهادت» رسیدیم. پدرم رفت بالای بلندی ایستاد و شروع به تعریف كردن نحوه شهادت شهید همت كرد كه بغض را در چهرهاش دیدم. برای پسر سخت است كه بغض پدر را ببیند. پیش خود گفتم كه چقدر شهادت شهید همت، مظلومانه بوده است. زمانی كه خبر شهادت پدر را دادند، دوستش در تلگرام پیامی برای من فرستاد و گفت:«حاجی مثل شهید همت، شهید شد» كه یاد آن خاطره افتادم. از سال 89 تا سال 94، پنج سال از آن خاطره میگذشت كه پدرم هم به همان نحوی كه شهادت شهید همت را تعریف كرده بود، شهید شد. نحوه شهادت حاج همت را اینطور گفتهاند كه بچهها در محاصره گیر كرده بودند كه حاج همت تحمل نمیكند و با موتور به سمت منطقه میرود كه سر سه راهی شهادت، شهید میشود. برای پدر ما هم دقیقا مشابه همین اتفاق در سوریه میافتد. یعنی یك عده از دوستانشان در محاصره بودند و درخواست كمك میكنند كه پدرم تحمل نمیكند. در همان جادهای هم كه بوده، دقیقا به سر یك سه راهی میرسد كه همانجا او را شهید میكنند. همان نماز اول وقت خواندن حاج آقا و دعای آخر نمازها كه «اللهم ارزقنا توفیق الشهادة» بود، یكی از خصوصیاتی بود كه او را به مقام شهادت رساند. هر جا بودیم یا هر سخنرانی كه داشت و به پدرم میگفتند كه حاج آقا دعا كنید، ایشان دعای عاقبت به خیری میكرد. افرادی مثل سردار همدانی و پدر بنده و شهدایی كه در میانسالی به شهادت رسیدند، عاقبت به خیر شدند. چون زندگی دنیایی را داشته و سرد و گرم روزگار را نیز چشیدهاند و در آخر هم، به درجهای رسیده بودند كه مرگشان را خود انتخاب كردند. زمانی كه پدرم به سوریه رفته بود، برخی از دوستان میگفتند كه: "به پدرت بگو آنجا را رها كند و بیاید در خانهاش راحت زندگی كند، او در جوانی 8 سال رفته و جنگیده است دیگر چه نیازی بود حالا برود؟" كه من در جواب آنها میگفتم: «نه ما، به اجبار پدرمان را فرستادهایم و نه این كه ایشان را به اجبار بردهاند، خودش انتخاب كرده.» افرادی مثل سردار همدانی اگر دنبال كارهای دولتی میرفتند، شاید مقامهای خیلی بالا به ایشان میدادند ولی این افراد زندگی عادی و جهادی خود را بیشتر دوست داشتند و مرگشان را هم خودشان انتخاب كردند و چه مرگی بالاتر از شهادت.
________________
شهید رضا فرزانه با شروع جنگ تجمیلی عازم جبهه شد و در دوران دفاع مقدس، مسئولیتهای مختلفی را بر عهده داشت. یكی از رزمندگانی بود كه در عملیاتهای مختلف برونمرزی در دروان دفاع مقدس حضور پیدا میكرد.
در سال شصت و دو ازدواج كرد . خطبه عقدشان توسط مقاممعظم رهبری رئیسجمهور وقت در مهرماه همان سال جاری شد.
زندگی این زوج جوان از مسجد و آشنایی آنها در شبهای دعای كمیل آغاز شد. سال63 به خانه مشترك خود میروند، در حالی كه در كوله بار زندگیشان تنها یك نصیحت از رهبر وجود دارد و آن این است كه: زن و شوهر باید دست هم را بگیرند تا یكدیگر را به قرب الهی برسانند.
معصومه، ولی همسر شهید فرزانه است. محمد رسول متولد سال 66، مسعود متولد سال 71 و محمد حسین متولد سال 80، سه فرزند شهید فرزانه هستند.
همسرش می گوید : «شهریور 63 با هم ازدواج كردیم. شاید باورش برای دیگران سخت باشد كه حاجی تنها دو روز بعد از ازدواجمان باز راهی جبهه شد. یادم است یكی از دوستانش به نام حاج اصغر گفته بود آقا رضا شما تنها دو روز از ازدواجتان میگذرد میخواهی جبهه بروی؟ حاج رضا هم گفته بود: «بله میروم و میدانم كه همسرم این راه را پذیرفته و مسیری كه میروم را قبول دارد.» واقعاً هم من از ته دل راضی به جبهه رفتنش بودم. یادم است زمان عقدمان حضرت آقا حرف جالبی زدند. به عروس دامادهای حاضر گفتند ساده زندگی كنید و زن و مرد دست هم را بگیرید و خودتان را به عرش برسانید. این حرف آقا آویزه گوش ما شد و سعی كردیم در تمام مراحل زندگی آن را عمل كنیم.»
معصومه، ولی همسر سردار شهید رضا فرزانه كه در اردوهای راهیان نور سال 1396 حضور داشت دلیل حضور سردار فرزانه در راهیان نور را این چنین روایت میكند: راهیان نور آمدن شهید فرزانه بعد از تمام شدن جنگ شروع شد. 3 سال بعد یك گروه را آورد و به عنوان راوی در آن گروه بود و در مراكز و جاهای مختلف روایتگری میكردند. علاوه بر روایتگری در مناطق عملیاتی در منزل خودمان هم روایتگری داشتیم و با سه تا پسرها روایتگری داشتیم تا اینكه گذشت و از لشكر 27 بازنشسته شدند و در ستاد مركزی راهیان نور كشور مشغول به خدمت شد. ما مانند افراد عادی در اردوهای راهیان نور حضور پیدا میكردیم و شهید فرزانه میگفت شما هم مانند افراد عادی هستید و هیچ فرقی با بقیه زائران ندارید. ما در منزل روایتگری منزل داشتیم و شهدا و همرزمان شهیدش الگویش بودند. زندگی را بسیار ساده میگرفت و میگفت من در زندگی از شهید همت الگو گرفتم موقعی كه شهید میشود اثاثش نصفه وانت نمیشد و میگفت از همین موضوع من الگو گرفتم و شهید كولیوند كه از همرزمانش بود را به عنوان ورزشكار الگوی خود قرار میداد.
_______________
شهید رضا فرزانه طی عملیات مستشاری توسط تروریستهای تكفیری در روز 22 بهمن در 51 سالگی 1394 در منطقه هوبر به شهادت رسید وبه كاروان شهدای مدافع حرم پیوست وپیكرمطهربه دست گروههای تكفیری افتاد و طلب وجه كرده بودند كه خانواده او راضی نمیشوند به دشمنان كمك مالی بشود؛ لذا پیكر وی در منطقه ماندگار شد.
شهید رضا فرزانه پس از گذشت شش سال در پی عملیات كاوش پیكر شهدای مدافع حرم در سوریه، پیكر این رزمنده دوران دفاع مقدس و مدافع حرم كشف و هویت او از طریق آزمایش دی انای شناسایی شده وبه كشور بازگشت. و پس از تشییع در 22 مرداد 1400 در قطعه 29 بهشت زهرا (س) آرام گرفت.
یكی از همرزمان شهید می گوید :تقوای ایشون برای ما درسهای زیادی داشت. به كرات شاهد بودم با نهی از منكر خاص خودشون جلوی غیبت رو میگرفتند، اگر صحبت از فرد غایبی میشد، اگر فرد غایب رو میشناختند، به نحوی سعی میكردند اورا تبرئه كنند مثلا اگر بدی او گفته میشد حاج رضا میگفت: ((نه، حالا اینطورها هم نیست...)) (خاطرههای از همرزم وی). اگر میدید بازهم جلسه به غیبت ادامه میدهد، بلند_صلوات میفرستاد به طوری كه همه ساكت شوند، باز اگر ادامه میدادند ایشون صلوات میفرستاد، انقدر صلوات میفرستاد تا گوینده خجالت میكشید و ادامه نمیداد، نهی از منكر ایشون هم غیر مستقیم بود كه كسی ناراحت نشود، هم موثر واقع میشد.
(قاسم رحمانی؛ یكی از همررمان شهید): حاجرضا در برخورد با اطرافیان بسیار خوشبرخورد بودند. با توجه به اینكه سمت فرماندهی داشتند با نیروهایی كه زیر دستشان كار میكردند، ارتباط خیلی خوبی برقرار میكردند. حاج رضا در دل تمام نیروها جا داشت و همه ایشان را از صمیم قلبشان دوست داشتند. حاج رضا شخصیت جذابی داشت. نیروهای حاج رضا با علاقه و عشق كار میكردند و این انرژی و عشق را از فرمانده شان میگرفتند. شهید فرزانه در كنار مسائل كاری در مسائل زندگی و شخصی نیروها نیز یك راهنمای خیلی خوبی برایشان بود. خودم شاهد بودم وقتی در منطقه حضور داشتیم و ایشان میآمدند روحیه همه بالا میرفت. رفاقتهایی كه در جبهه شكل میگرفت تا سالها پس از جنگ ادامه پیدا كرد و هنوز نیز ادامه دارد. شهید فرزانه از نخستین سالهای دفاع مقدس در جبهه حضور پیدا كردند و با تجربیاتی كه به دست آورده بودند به سمت فرماندهی رسیدند. این اواخر كه ایشان بازنشسته شد از فرماندهان ممتاز محسوب میشدند.
كتاب «چهل قدم تا عشق» سرگذشتنامه فرمانده دلاور لشكر 27 محمد رسول الله(ص)، شهید مدافع حرم رضا فرزانه به قلم و پژوهش مهدیه زكیزاده و سید حسن شكری است.
این مستند داستانی در 480 صفحه و 22 فصل، زندگی رضا فرزانه را از 22 خرداد 1343 تا لحظه شهادت یعنی 22 بهمن 1394 و زمان رجعت به وطن 22 مرداد 1400 روایت میكند.
شیرینی قلم و خوانش روان واستناد قوی جملات با پاورقیهای مناسب و ویرایش قوی، استفاده از Qrكد برای مشاهده عكسها و فیلمهای بیشتر این شهید عزیز، ارائه نمایه كتاب برای بهره بیشتر و استفاده مناسب از كتاب در پژوهشها و تألیف كتابهای مرتبط، بیان گاهشمار زندگی شهید فرزانه و خلاصه زندگی این شهید قهرمان به دو زبان عربی و انگلیسی از مهمترین ویژگیهای این كتاب است.
در بخشی از این كتاب میخوانیم: «...روزها فرصت شمارش نمیدهند! سیزده به در پانزدهمین بهار زندگی فاطمه، برایش مقلب القلوب شد و محول الاحوال.
همه در باغی جمع شده بودند كه فیضعلی به ثمرش نشانده بود؛ سبز بود و پربار. فاطمه سبزهای گره نزد، اما همانجا مهرش را انداخت به دل اسماعیل علی فرزانه؛ طوری كه اسماعیل بی هیچ استخارهای همان شب برادرش، صاحبعلی، را فرستاد خواستگاری!...»
لازم به ذكر است ،برنامه حكایت جاودانگی كاری گروه اطلاع رسانی و محافل رادیو قرآن به تهیه كنندگی سمیرا قنبری، گویندگی یاسر دعاگو ، روایتگری فضه سادات حسینی می باشد كه پنجشنبه ها ساعت 16:30 به مدت 25 دقیقه از رادیو قرآن پخش می شود.
مخاطبان در سرتاسر دنیا می توانند از طریق وب سایتWWW.radioquran.IR از پخش زنده شبكه استفاده و در جریان آخرین خبرهای رادیو قرآن قرار بگیرند.
از طریق موج اف.ام ردیف 100 مگاهرتز شنونده ما باشید.
📻 fm 100 mhz
آدرس صفحات رادیو قرآن در فضای مجازی:
🌐 www.radioquran.ir
instagram.com/radioquran_ir 🆔
http://sapp.ir/radioquran 🆔
https://www.aparat.com/radioquran.ir 🆔
راه های ارتباطی ما:
📩 30000100
☎️ 02122051632_02122043017
تلفن گویا:
☎️ 02127860100