مفاهیم قرآنی تمدنساز در اندیشه حضرت آیتالله خامنهای/ معنای حقیقی «مستضعفین» از منظر قرآن چیست؟
معنای حقیقی «مستضعفین» از منظر قرآن چیست؟
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار بسیجیان (1398/9/6)، یكی دیگر از مفاهیم تمدنساز قرآنی را مطرح فرمودند. ایشان در این دیدار واژه قرآنی «مستضعف» را بازخوانی كرده و ضمن رد كردن معنای مصطلح امروزی، معنای عمیق تمدنی آن را بر اساس آیه پنجم سوره قصص تبیین فرمودند. ایشان این نكته را به مناسبت تبیین عنوان «سازمان مقاومت بسیج مستضعفین» و در راستای توصیه بسیجیان به «مقاومت» بیان نمودند.
بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت، بر اساس بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان به تبیین مفهوم قرآنی «مستضعف» و رابطهی آن با «مقاومت» و پیروزی نهایی و «وراثت زمین» میپردازد.
* واژهی استضعاف یكی از واژههای پر كاربرد در انقلاب اسلامی است كه ریشه در آیات قرآن كریم دارد. از آنجا كه این واژه یك مشترك لفظی است، معانی متعددی دارد كه باید حدود و تعریف هر یك مشخص و مرزبندی شود. همچنین در عرف قدیم و امروزی در معانی خاصی استفاده شده است. اما از آنجا كه این واژه یك واژه قرآنی است، ضروری است آن را از منظر آیات قرآن بررسی كرده و معنای صحیح آن را ارائه كنیم.
قرآن كریم، این اصطلاح را در قالب كلمات مختلفی مانند «استضعفوا، یستضعف و مستضعفین» بیان فرموده است و دیگر مشتقات ماده «ضعف» مانند «أضعاف، ضعف، ضعفاء، ضعفین و...» ارتباطی با معنای واژه «استضعاف» ندارند.
این اصطلاح در قرآن كریم در دو معنا به كار رفته است: 1. مستضعف سیاسی و اجتماعی 2. مستضعف مالی و اقتصادی. كه در ادامه به تبیین هر یك میپردازیم.
* الف) مستضعف سیاسی و اجتماعی
اولین و مهمترین معنای واژهی مستضعف در قرآن، مستضعف سیاسی و اجتماعی است. به این معنا كه برخی انسانها تحت فشارها، ظلمها و تحریمهای دیگران قرار میگیرند و ضعیف دیده و شمرده میشوند.(1) قرآن كریم در ادبیات سیاسی خود، مظلومان را مستضعف و ظالمان را مستكبر نامیده است. به عنوان نمونه در آیات 31 تا 33 سورهی سبأ، به گفتگوی این دو گروه با یكدیگر میپردازد. «یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَكْبَرُوا... قالَ الَّذینَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا... وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَكْبَرُوا»(2) (مستضعفان به مستكبران گفتند... مستكبران به مستضعفان گفتند...)
از آنجا كه این معنای مستضعف و مصادیق قرآنی آن، بار انقلابی و ظلمستیزی دارد، در انقلاب اسلامی با الگوگیری از همین مفهوم قرآنی، وارد ادبیات سیاسی دنیا شد. زیرا اصولاً هر انقلابی به ویژه انقلاب اسلامی ایران كه یك انقلاب فرهنگی و دینی بود، نیاز به واژهسازیهای متناسب با اندیشهی ناب اسلامی دارد تا با اصطلاحات دیگر كشورهای شرق و غرب كه هر یك بار معنایی خاصی را به دوش میكشند، مرزبندی كند. حضرت آیتالله خامنهای دربارهی استفاده از این دو واژه قرآنی میفرمایند: «ما به جای استعمالات و اصطلاحاتی كه بین چپروها و ماركسیستها و اینها معروف بود، اصطلاح «استكبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمی بودن» را مطرح كردیم و آوردیم.»(3)
ایشان ضرورت و دلیل این مسئله را با ذكر نمونه «مردم سالاری» اینگونه تبیین میكنند: «ما مردمسالاری را قبول داریم، آزادی را هم قبول داریم، اما لیبرالدموكراسی را قبول نداریم. با اینكه معنای لغوی «لیبرالدموكراسی»، همین آزادی و همین مردمسالاری است، اما واژهی لیبرالدموكراسی در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم عالم، با یك مفاهیمی همراه است كه ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ نمیخواهیم آن اسم را بر روی مفهوم پاكیزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاریم؛ لذا ما برای نظام مطلوب خودمان، اسم جدید میگذاریم؛ میگوئیم مردمسالاری اسلامی، یا جمهوری اسلامی.» (4)
بنابراین مستضعفین در این معنا، به «مؤمنانی» میگویند كه در برابر مستكبرین میایستند و با اینكه از طرف آنها مورد ظلم واقع میشوند، در برابر آنها مقاومت میكنند تا به پیروزی نهایی برسند. این معنا را به وضوح در آیهی «قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»(5) میتوان دید، آیه میفرماید: «سران مستكبر قوم صالح كه رسالت او را نپذیرفتند، به ناتوان شمردهشدگان جامعه كه ایمان آورده بودند گفتند: آیا میدانید كه صالح از جانب پروردگارش به رسالت فرستاده شده است؟ گفتند: بیگمان، ما به آنچه او بدان فرستاده شده است ایمان داریم. در مقابل، مستكبران گفتند: تردید نكنید كه ما به آنچه شما بدان ایمان آوردهاید كافریم.»
خداوند در این آیه، جوامع را به دو گروه مستكبر و مستضعف تقسیم میكند و از مستضعفان با عنوان «مؤمنان» و از مستكبران با نام «كافران» یاد میكند. مستضعفان در حقیقت كسانیاند كه به رهبر دینی خود ایمان آورده و در برابر زورگویان و مستكبران، مقاومت میكنند تا در نهایت بر مستكبران غلبه كنند.
* ب) مستضعف مالی و اقتصادی
معنای قرآنی دیگر واژهی «استضعاف»، استضعاف مالی و اقتصادی است. به عنوان نمونه آیه «وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ»(6) (خداوند درباره زنان نظر میدهد... درباره دختران یتیمى كه به ازدواج با آنها رغبت دارید و نیز درباره كودكان ناتوان شمرده شده) این معنا را میرساند.
حضرت آیتالله خامنهای آنگاه كه دربارهی رسیدگی مسئولان به وضع معیشتی مردم سخن میگویند، از این اصطلاح استفاده میكنند و منظور ایشان، همین معنای اقتصادی و مالی است. به همین دلیل در قریب به اتفاق بیانات خود، این واژه را در كنار معنای مترادف آن یعنی واژه «محروم» و در برخی موارد «فقیر» به كار بردهاند. «مهمترین مسألهی دستگاه ما و نظام جمهوری اسلامی كوشش برای رفع فقر و محرومیت در جامعه، و حمایت و كمك به طبقات مستضعف و محروم است.»(7) همچنین «رفع فقر از زندگی فقرا و مستضعفان، چیزهایی است كه مورد رضای الهی است.»(8) و موراد دیگر.(9)
* نتیجهگیری معنایی
از آنچه گفتیم روشن شد، قرآن كریم این اصطلاح را در دو معنا به كار برده است. اگر به بیانات حضرت آیتالله خامنهای نیز نگاه كنیم، میبینیم ایشان نیز بر اساس آیات قرآن، این واژه را به مناسبتهای مختلف در معنای متناسب خودش به كار بردهاند. لذا آنگاه كه ایشان از تحریمها، فشارها و زورگوییهای دشمنان و آمریكا علیه مردم مسلمان و جوامع اسلامی سخن میگویند، منظورشان استضعاف سیاسی است. یعنی همان تقابل استكبار و استضعاف؛ اما آنگاه كه خطابشان به مسئولان و توصیه برای رسیدگی به مشكلات معیشتی مردم است، منظورشان مستضعف مالی است. به همین دلیل از اصطلاح مستضعف و محروم استفاده میكنند و تأكید میكنند كه «ما مستضعف سیاسی نداریم، این را بارها گفتهام، اما مستضعف مالی داریم.»(10)
دلیل اینكه در جامعهی اسلامی مستضعف سیاسی نداریم این است كه مستضعف سیاسی مربوط به نظام طاغوت است و اصولاً در ساختار نظام اسلامی، مستضعف سیاسی معنا ندارد. زیرا حكومت اسلامی و نظام سیاسی اسلامی اساساً مستكبر نیست تا مستضعفی داشته باشد و تنها در برابر استكبار جهانی معنا دارد. حضرت امام خمینی نیز اشاره به همین معنای استضعاف دارند: «ما همه جزء مستضعفین هستیم، یعنی ما اشخاصی بودیم كه ابرقدرتها ما را ضعیف میشمردند، ما را هیچ میدانستند ما میخواهیم از این جهت بیرون بیاییم.»(11)
بنابراین اگر اصطلاح مستضعف یا بسیج مستضعفین را به كار میبریم، منظور مستضعف سیاسی در برابر فشارها، تحریمها و دشمنیهای استكبار جهانی علیه مردم ایران است. لذا ایشان در یكی از بیانات خود میفرمایند: «آن هنگام كه از مبارزه و مقابله با استكبار جهانی و قلدرها و غارتگرهای جهان حرف میزنیم، مخاطب ما تمام مستضعفان عالمند. این، طبیعت پیام ماست؛ استكبار جهانی هم این مطلب را میداند. دشمنی او با ما و امام (ره) و انقلاب اسلامی نیز به خاطر همین نكته است.»(12)
ایشان در بیان زیبایی معانی این واژه را از یكدیگر تفكیك كرده و میفرمایند: «نفسانیاتِ مجموعهی ستمگر، ظلم را به وجود میآورد. مجموعهی مستكبر، استضعاف را به وجود میآورد. مجموعهی تمامتخواه و فزونیطلب و بیرحم، فقر را به وجود میآورد، گرسنگی را به وجود میآورد. این نفسانیات است كه این همه مفاسد در عالم از اولِ تاریخ تا امروز وجود داشته.»(13) ایشان ظلم را نتیجهی ظالمان، استضعاف را نتیجهی مستكبران و فقر را نتیجهی دنیاگرایان میداند.
* معنای مستضعف سیاسی
نكتهی مهم بیانات رهبر انقلاب این بود كه ایشان مستضعف را الزاماً به معنای انسانهای «بیقدرت، آسیبپذیر، ذلیل و فرودست» نمیدانند. «مستضعفین را بد معنا میكنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیبپذیر [معنا میكنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند.»(14)
روشن است كه انسانهای مظلوم الزاماً به معنای انسانهای آسیبپذیر و فرودست نیستند. چه بسیار انسانهای مستضعفی كه فرومایه و فرودست و آسیبپذیر نیستند. همچنین اگر به بیانات امام خمینی (ره) نیز نگاه كنیم، معنای امروزی كه حضرت آیتالله خامنهای آن را رد كردند، مدّ نظر امام خمینی (ره) نیز نبوده است؛ چه برسد به اینكه معنای قرآنی و اسلامی باشد. امام خمینی دربارهی استفادهی قرآن از واژه مستضعف و تفاوت آن با واژه ضعیف میفرمایند: «قضیه استضعاف همین است. نه اینكه خدا میفرماید ضعفا. ضعفا نه، مستضعفها. یعنی آنهایی كه قدرت دارند، قدرت ایمان دارند و آنها [مستكبرین] نمیفهمند و اینها را مستضعف حساب میكنند. میگویند اینها ضعیفند.»(15) از طرفی دیگر همین مستضعفین باقدرت خود توانستند انقلاب اسلامی را پدید آورند و چهل سال در برابر زورگوییهای مستكبران مقاومت كنند.
قرآن كریم نیز مستضعفین را به دو گونه تقسیم میكند: 1. مستضعفینی كه در برابر مستكبرین ایستادند و بر ایمان خود استقاومت ورزیدند. 2. مستضعفینی كه در برابر مستكبرین كوتاه آمدند و خود با دستان خود مستضعف شدند.
خداوند در آیهای میفرماید وقتی فرشتگان جان برخی انسانهایی را كه ایمان نیاوردهاند و دین الهی را یاری نكرده و دستورات او را اجرا نكردهاند، میگیرند، از آنها سؤال میكنند، چرا اینگونه بودید؟ آنها میگویند: «كُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ»(16)(ما جزء مستضعفان بودیم). در ادامه فرشتگان آنها را به خاطر این بهانه و كوتاهی در اقامهی دین الهی توبیخ میكنند و خداوند جایگاه آنان را دوزخ میداند.
بنابراین مستضعف حقیقی كسی است كه در برابر مستكبران بایستد و با آنان مبارزه كند تا به پیروزی برسد. اشتباه محاسباتی مهم دشمنان مستكبر و منافقان دقیقاً همین است كه «مستضعف» را به معنای ضعیف میدانند. بله برخی كشورهای مستضعف ضعیفند زیرا به مقابله با استكبار بر نمیخیزند. در لغت عرب نیز، مستضعف هم به معنای «ضعیف شمرده شده» است و هم به معنای «ضعیف دیده شده».(17) در حالی كه ممكن است در حقیقت ضعیف نباشند.
استضعاف و وراثت بر زمین
بر اساس آنچه درباره معنای حقیقی مستضعف گفته شد، مستضعفان، هرچند مورد ظلم واقع میشوند اما در برابر مستكبران میایستند و مبارزه میكنند تا به پیروزی برسند. به همین دلیل حضرت آیتالله خامنهای بارها از سه گانهی «اقتدار، مظلومیت، پیروزی» استفاده كردهاند و الزاماً ملت مظلوم و مستضعف را ملت ضعیف و شكست خورده نمیدانند. رهبر انقلاب در توصیف امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) اینگونه میگویند: «یك انسان قوی و مقتدر. درعینحال، همین انسان قوی، مظلوم است... درعینحال انسان وقتی مجموع قضایا را نگاه میكند، میبیند در این مصاف طولانی، پیروز نهایی، امیرالمؤمنین است.»(18) و قائلند دوران حكومت حضرت، «دوران یك حكومت مقتدرانه و درعینحال مظلومانه و پیروز بود.»(19)
ایشان امام خمینی (ره) را نیز با همین صفات سه گانه معرفی میكنند(20) و ملت ایران را «ملت مظلوم اما درعینحال مقتدر و در نهایت پیروز»(21) میدانند. مظلومیت ملت ایران به خاطر دشمنیهای استكبار است و اقتدار آن به خاطر اسلام است.(22) حتی برای ملت ایران اینگونه دعا میكنند: «پروردگارا! این ملت مقتدر و مظلوم را در مقابل دشمنانش به پیروزی برسان.»(23) خداوند نیز در دو آیهی قرآن به این مستضعفان وعدهی «وراثت زمین» را داده است.
آیه اول:
«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ كانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا... بِما صَبَرُوا.»(24) (ملتی را كه در مقابل مستكبران فرعونی مستضعف بودند، وارث شرق و غرب زمین كردیم... به خاطر مقاومتی كه انجام دادند.)
بر اساس این آیه سه مفهوم «استضعاف»، «وراثت زمین» و «مقاومت» سه مفهوم در هم تنیده و مرتبط با یكدیگر هستند و این معنا را میرسانند كه پایان تاریخ و حكومت بر زمین، قطعاً از آن مستضعفان است و این حكومت و پیروزی نهایی به دلیل صبر(25) و مقاومت مستضعفان است. حضرت آیتالله خامنهای نیز در بیانات در دیدار بسیجیان (1398/9/6) بعد از اینكه بسیجیان را به مقاومت توصیه میكنند، به مفهوم «مستضعفین» میپردازند تا رابطهی مقاومت و استضعاف و سپس وراثت بر زمین را تبیین كنند.
آیه دوم:
«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.»(26) (آرى، فرعون براى نابودی مؤمنان به موسی تلاش میكرد، در حالیكه ما میخواستیم كسانى را كه در زمین به استضعاف كشیده شده بودند نعمتى گرانسنگ عطا كنیم؛ آنان را پیشوایانى قرار دهیم كه از ایشان پیروى شود و مواهبى را كه در اختیار فرعونیان بود از آن ایشان كنیم.)
حضرت آیتالله خامنهای بر اساس این آیه میفرمایند: «مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّهی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است. كسانی كه وارثان زمین و همهی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن كسی كه بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.»(27) و در فرازهای بعدی سخنان خود، پیروزی نهایی را متعلق به اینگونه انسانها میدانند: «این را من عرض بكنم به شما. پیروزی ملّت ایران و پیروزی بسیج و پیروزی این جریان عظیم انقلابی در ایران، تضمینشده است.»(28)
نكته مهمتر اینكه سه گانهی «استضعاف، مقاومت، پیروزی» در طول تاریخ بارها به حقیقت پیوسته است. نمونهی قرآنی آن را در داستان بنیاسرائیل میبینیم كه بیشترین آیات استضعاف مربوط به آنهاست و نمونهی عینی تاریخی نیز، انقلاب اسلامی ایران و چهل سال مقاومت مردم مستضعف ایران در برابر استكبار است. حضرت آیتالله خامنهای بر اساس آیهی «وَاذكُروا اِذ اَنتُم قَلیلٌ مُستَضعَفُون»(29) ما را به این نكته توجه میدهند كه: «كجا بودیم ما، به كجا رسیدیم... یادمان نرود آنروزی را كه ما مستضعف بودیم، كم بودیم، زیردست بودیم. امروز بحمدالله خدای متعال دست آنها را قوی كرده است.»(30)
نتیجه اینكه از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای مفهوم «بسیج مستضعفین» یك مفهوم تمدنساز است. بسیج مستضعفین یعنی مردمان مظلوم و مؤمن و در عین حال مقتدری كه با تمام توان در برابر ظلمها و فشارهای دشمنان مستكبر ایستادهاند تا خداوند پیروزی نهایی و وراثت زمین را به آنان عطا كند.