برنامه حكایت جاودانگی پنج شنبه 30 مرداد ماه به شرح زندگینامه شهید حسین محمدی پرداخت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رادیو قرآن، برنامه ی حكایت جاودانگی با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و نگاهی به سیره قرآنی آن عزیزان هر هفته از رادیو قرآن پخش می شود.
معرفی كتاب، گزیده ای از وصیت نامه شهید و فرازهای قرآنی آن، خاطرات شهید از زبان همسر، روایت گوشه ای از زندگی شهید با صدای وی و خانواده، پخش گوشه ای از فیلم، كلیپ و یا سریالی كه با محوریت زندگی شهید مورد نظر ساخته شده و گزارش مردمی از بخش های مختلف این برنامه مستد - تركیبی است.
برنامه حكایت جاودانگی در برنامه روز پنج شنبه 30 مرداد ماه به شرح زندگینامه شهید حسین محمدی پرداخت.
شهید حسین محمدی، فرزند اول خانواده بود و در سال 1349 در تهران متولد شد. از همان كودكی علاقه خود را نسبت به انجام دادن تكالیف و فرایض دینی با رفتن به مسجد و تلاوت آیات كلام الله مجید نشان داد. او همزمان با گذراندن دوران راهنمایی، در پایگاه مسجد نیز در برنامهها از جمله انتخابات، فعالیتهای تابستانی و كلاسهای قرآن شركت میكرد.
سال 1363 در یكی از جلسات قرآن ماه مبارك رمضان كه در مسجد قدس از سوی استاد سیدمحسن موسوی، پیشكسوت و خادمالقرآن برگزار میشد، شیفته كلام وحی و قرائت قرآن شد. شهید محمدی در كلاس درس قرآن دارتحفیظ (كه هر جمعه صبح توسط استاد تشكیل میشد) شركت میكرد. او آنچنان علاقهمند بود كه هر جمعه صبح قبل از اذان به دارتحفیظ میرفت و با چیدن رحل و قرآن و تنظیم كلاس به انتظار استاد مینشست و تمرین میكرد.
پس از گذشت زمانی اندك، به یكی از شاگردان ممتاز استاد تبدیل شد و فضائل و مكارم اخلاقی در وی رشد كرد؛ همچنین در همان كلاس استاد موسوی نیز به حفظ قرآن مشغول و قسمتی از قرآن را نیز حفظ كرد.
در آن سن و سال كم آنچه كه وی را مورد وثوق استاد و دیگران قرار داد، لحن دلنشین و اخلاقیات خاص بود. حسین در ترتیل، لحنی بسیار دلنشین و حزین داشت، بهگونهای كه استاد اجازه میداد در جواب سؤال حفظ قرآن كریم نه تنها چند آیه بلكه یك صفحه كامل را به ترتیل قرائت كند. همچنین بارها اتفاق میافتاد كه نوبت قرائت او میگذشت؛ یعنی نوبتش را به دیگری میداد و وقتی استاد او را برای قرائت قرآن صدا میكرد چنان با اخلاص میخواند كه صدای او در دل هر شنوندهای نقش میبست.
شهید حسین محمدی در مسائل اخلاقی هم فردی خاص بود؛ چهره بشاش؛ خوشرویی در برخورد، ادب به استاد و پدر و مادر و تواضع، او را بیمثال كرده بود. او به اخلاقیات و مشكلات خانواده خیلی دقت میكرد به گونهای كه وقتی موردی خاص را میدید نسبت به رفع آن اقدام میكرد؛ به طور مثال برای احترام به بزرگترها به ویژه پدر و مادر اهمیت زیادی قائل بود.
شهید حسین محمدی در زمینه فعالیتهای مذهبی نیز بسیار پویا بود. او در هیئت مسجد محل كه توسط شهید صفاری شكل گرفت، به آموزش قرائت قرآن پرداخت و با دعوت از قراء مشهور از جمله شهریار پرهیزكار، منصور قصریزاده، هوشنگ محمدیون و مستمعان را با كلام وحی آشنا كرده و آنان را تشویق به شركت در كلاسهای قرآن میكرد. حسین نه تنها در كلاس درس قرائت و هیئت بلكه در مدرسه، پایگاههای مختلف بسیج فعالیت چشمگیری داشت و این همه را از چشم دیگران مخفی نگاه میداشت كه این نیز از خلوص نیت او بود.
حسین دو سال در جبهه بود. زمانی كه میخواست به جبهه برود پدرش به او گفت شما همین جا بمان و فعالیتهایت را ادامه بده اما او قبول نكرد. زمانی كه امام(ره) پیام اعزام به جبهه را صادر كرد، حسین گفت: اینجا دیگر جای من نیست و باید بروم و بعد از یك ماه و نیم آموزش به جبهه رفت.
حسین محمدی به همراه برادر و دوستانش شهید حمید صفاری، علی چنگی و جمعی دیگر از بچههای محل، عازم جبهههای غرب شد و در عملیات بیت المقدس كه در ارتفاعات شیخ محمد انجام شد، شركت كرد. در شب عملیات و در عید فطر سال 1367 در بلندترین كوه منطقه، یعنی ارتفاعات، هدف تیر مستقیم قناسه قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت رسید.
سعید زكیلو، مدرس و پیشكسوت قرآنی كشورمان، در طول هشت سال دفاع مقدس همراه شهید «حسین محمدی» در یك گردان بودند. این دو پیش از این یكدیگر را در مسجد قدس تهران دیده بودند، اما باب رفاقت آنان در جبهه جنگ بیش از پیش باز شد:
حسین به نمازهای عارفانه این قاری شهید در سن كم اشاره و اظهار كرد: خاطرم هست عشق و علاقه او به جلسه قرآن استاد موسوی بلده به اندازهای بود كه اگر اغراق نكنم، حتی هنگامی كه در منطقه بودیم، صبحهای جمعه نیز لحظهبهلحظه جلسه استاد را رصد میكرد و میگفت: «فلانی اگر گفتی الان استاد در جلسه مشغول چه كاری است؟»، میگفتم: «حسین جان تو بگو»، میگفت: «استاد الان پای تخته مشغول تدریس است»، ساعتی بعد میگفت: «الان استاد از قاریان مهمان دعوت كرده كه بخوانند». از این رو انسان تصور میكرد او به راحتی روحش را تا جلسه قرآن پرواز میدهد.
آخرین جملهای كه از او قبل از شهادت به یاد دارم، مربوط به دیدار ما پس از نماز جمعه تهران بود، حسین گفت: «من این هفته در حال اعزام هستم، بیا باهم برویم، اگر نیایی، پشیمان میشوی...». او رفت و نامهای كه برایش نوشتم، برگشت خورد ... تا اینكه خبر شهادتش به ما رسید. خبری كه شنیدنش بسیار برایم سنگین بود. هرچه از او بگوییم، باز حق این شهید را ادا نكردهایم و جایگاه والای او و همه شهدای گرانقدر بر هیچكس پوشیده نیست. در مقام آنان همین بس كه «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ». اند.
مادر شهید حسین محمدی میگوید :
حسین فرزندی خوب و خندهرو بود.هر وقت میخواستم به حسین شیر بدهم وضو میگرفتم و برایش سورههای كوچك را میخواندم و او با علاقه گوش میداد. حسین از زمانیكه به سن دو سالگیرسید علاقه زیادی به یادگیری قرآن داشت و پدرش سورههای كوچك را به او آموزش میداد و همان روز آنها را حفظ میكرد و با همان لحن كودكانه سورهها را میخواند. به سن 7 سالگی كه رسید نمازهایش را همراه پدرش میخواند و با پارچه قنداق برای خود عمامه درست میكرد و میگفت «مامان دوست دارم بزرگ بشم روحانی و روضهخون بشم».وقتی به سن 14 سالگی رسید به اصرار حسین، پدرش برایش كوزههای خرید و جمعهها در نماز جمعه به نمازگزاران آب میداد. حسین دوسال در جبهه بود. زمانی كه میخواست به جبهه برود پدرش به او گفت شما همین جا بمان و فعالیتهایت را ادامه بده اما او قبول نكرد. زمانی كه امام پیام اعزام به جبهه را صادر كرد، حسین گفت: اینجا دیگر جای من نیست و باید بروم و بعد از یك ماه و نیم آموزش به جبهه رفت. در 21 ماه رمضان من خیلی دل نگران برگشت حسین بودم. آن شب در خواب دیدم كه در جلوی مسجد یك دسته بزرگ عزاداری به راه افتاده و دو پیكر شهید در حال تشییع است و حسین در جلوی آن دسته در حال حركت است. من به حسین گفتم : مادر كجا میروی؟ حسین در جواب بهمن گفت میروم كربلا... من میروم بعد شماهم بیا كه چند روز بعد از این خواب خبر شهادت حسین را برایم آوردند.
پدر شهید محمدی میگوید: حسین از كودكی علاقه و ذوق زیادی به قرآن داشت. 12 ساله بود در ماه مبارك رمضان در كلاسهای استاد محسن موسوی در مسجد قدس هر شب شركت میكرد. و وقتی ماه رمضان تمام میشد در كلاسهای استاد موسوی در دارالتحفیظ شركت میكرد؛ زود به می رفت تا جزو سه نفر اول باشد چون هر كسی زودتر به كلاس می رفت میتوانست دوبار قرآن بخواند.
برادر شهید محمدی كه از جانبازان دفاع مقدس و همرزم برادرش بود میگوید: حسین چند سالی از من بزرگتر بود و به نظم بسیار اهمیت میداد و به وعدهای كه میداد بسیار پایبند بود؛ زمانیكه میخواستیم به كلاس قرآن برویم لباسهایش را اتو و خود را مرتب و آراسته میكرد و بسیار مراقب بود كه كسی از دستش ناراحت نشود. برای شركت در كلاسهایدارالتحفیظ طوری برنامهریزی كرده بود كه قبل از نماز صبح جلوی درب دارالتحفیظ و منتظر باز شدن درب بودیم؛ میگفت باید جزو اولین نفراتی باشیم كه در كلاس حضور پیدا كنیم تا رحلها و قرآنها را برای شروع كلاس آماده كنیم. در هنگام قرائت قرآن نوبت خود را به كسانی كه تازه به كلاس آمده بودند میداد تا آنها بهره بیشتری ببرند و زودتر خود را برای قرائت قرآن آماده كنند و بسیار مراقب این بود كه كلاسهایی كه شركت میكنیم مفید واقع شود. من و برادرم در جبهه غرب در عملیات بیت المقدس 6 در ماووت عراق شركت كردیم، آنجا كوه بسیار بلند و صعب العبوری بود كه برای ایران بسیار مهم بود و در آن عملیات باید این كوه را آزاد میكردیم. شب قبل از عملیات روضه خواندیم و از همه خداحافظی كردیم. من آمدم از حسین خداحافظی كنم كه دیدم حسین اصلا در این دنیا نیست و چهره اش غرق در نور بود؛ هنوز چهره اش از خاطرم نرفته و با همان جهره نورانی و خنده دلنشین با من خداحافظی كرد. روز عملیات من با فاصله چند متری از حسین قرار داشتم كه مورد اصابت تیر تك تیراندازان قرار گرفت و به شهادت رسید.
استاد موسوی بلده میگوید : پس از شهادت حسین، من نام این شاگرد شهیدم را «گل سرخ دارالتحفیظ» نامیدم، چرا كه حسین همچون غنچهای بود كه به دارالتحفیظ آمد و سپس شكوفا و به گلی زیبا مبدل شد.
لازم به ذكر است ،برنامه حكایت جاودانگی كاری گروه اطلاع رسانی و محافل رادیو قرآن به تهیه كنندگی سمیرا قنبری، گویندگی یاسر دعاگو ، روایتگری فضه سادات حسینی می باشد كه پنجشنبه ها ساعت 16:30 به مدت 25 دقیقه از رادیو قرآن پخش می شود.
مخاطبان در سرتاسر دنیا می توانند از طریق وب سایتWWW.radioquran.IR از پخش زنده شبكه استفاده و در جریان آخرین خبرهای رادیو قرآن قرار بگیرند.
از طریق موج اف.ام ردیف 100 مگاهرتز شنونده ما باشید.
📻 fm 100 mhz
آدرس صفحات رادیو قرآن در فضای مجازی:
🌐 www.radioquran.ir
instagram.com/radioquran_ir 🆔
instagram.com/tasnim.quran.ir🆔
instagram.com/jashnvareh100🆔
http://sapp.ir/radioquran 🆔
https://www.aparat.com/radioquran.ir 🆔
راه های ارتباطی ما:
📩 30000100
☎️ 02122051632_02122043017
تلفن گویا:
☎️ 02127860100