سردار هور و فرمانده قرارگاه نصرت

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رادیو قرآن، برنامه ی حكایت جاودانگی با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و نگاهی به سیره قرآنی آن عزیزان هر هفته از رادیو قرآن پخش می شود.
معرفی كتاب، گزیده ای از وصیت نامه شهید و فرازهای قرآنی آن، خاطرات شهید از زبان همسر، روایت گوشه ای از زندگی شهید با صدای وی و خانواده، پخش گوشه ای از فیلم، كلیپ و یا سریالی كه با محوریت زندگی شهید مورد نظر ساخته شده و گزارش مردمی از بخش های مختلف این برنامه مستد - تركیبی است.
برنامه حكایت جاودانگی در برنامه روز پنج شنبه 2 مرداد ماه به شرح زندگینامه شهید «علی هاشمی»، سردار هور و فرمانده قرارگاه نصرت،سری ترین قرارگاه جنگ؛ می پردازد.

سردار علی هاشمی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی كه به دلیل رشادت‌ها و جانفشانی‌های دوران دفاع مقدس در جزیره مجنون به «سردار هور» ملقب شد در چهارم تیر سال 67 در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیكر پاك ایشان 22 سال پس از شهادت در سال 89 در شرایطی كه تا مدت‌ها تصور می‌شد به اسارت دشمن بعثی در عراق بوده است، تفحص و شناسایی شد.
چهارم تیرماه برابر است با سالروز شهادت بزرگ مردی كه گمنام زیست و گمنام اما خوشنام و مظلومانه بشهادت رسید. شهید سردار علی هاشمی سرداریست كه نامش زینت بخش خوزستان است. او دلاور مردی بود كه دشمن از شنیدن نامش رعشه بر اندامش مستولی می شد چرا كه او فرمانده سری ترین قرارگاه جنگ بود با تدبیر و هدایت او نیروهایش تا صدها كیلومتر در عمق خاك دشمن بعثی نفوذ می كردند و به سلامت برمی گشتند او را باید طراح بزرگ عملیات خیبر و بدر لقب داد .

علی هاشمی سال 1340 در شهرستان اهواز در محله عامری در طلوعی ازآفتاب دیده به جهان گشود. در دامان مادری پرورش یافت كه خود از مهر مادری محروم بود و باتمام عشق و محبت او را بزرگ كرد. بعداز تولد علی متوجه شدند كه پاهایش سالم نیست علی را به دكترنشان دادند و چند روز بعد از تولدش پاهای او را شكستند و تا زانو گچ گرفتند. تا یك سال هر ماه گچ پاهای كودك را عوض می كردند.

علی فرزند بزرگ خانواده بود در خانواده ای كم بضاعت اما مذهبی، كودكی خردسال بود كه بدلیل انتقال شغل پدر مجبور به مهاجرت به شمال كشور شدند و 3 سالی را با سختی بسیار در آنجا زندگی كردند كه مشقت و سختی زندگی آنجا باعث شد كه یكی از خواهرانش كه تنها 14 روز داشت به علت سرما درگذشت. پس از سه سال دوباره به اهواز بازگشتند و در محله حصیرآباد ساكن شدند.

دوران كودكی و نوجوانی علی در محله حصیرآباد سپری شد. در آن زمان علی نوجوانی 11و12 ساله بود كه در ساخت خانه دوش به دوش والدین كار می كرد. مادر همیشه با وجود علی احساس امنیت و آرامش داشت. علی تكیه گاه مناسبی برای اهل خانه بود. در همان دوران كودكی نماز می خواند روزه می گرفت و با متانت و وقاری كه در ذاتش بود دیگران وادار می شدند كه به او احترام بگذارند.

در همان دوران نوجوانی به مسجد عشق می ورزید. مادر می گوید علی تا آخرشب در مسجد می ماند و با علاقه بسیار مسجد را تمیز و جارو میكرد. روی درب منزل نوشته بود آموزش قرآن صلواتی.
ارتباط تنگاتنگ خویش را با كوثر زلال وحی از همان سنین حفظ كرد و تفسیر قرآن و درس اخلاق را از برنامه‌های مهم خویش قرار داده و با علاقه و ارادتی كه به نماز داشت مرید و مؤذن مسجد شد.
او به صورت خودجوش به مسجد می رفت و بقیه همسن و سالانش را نیز به مسجد می برد حاج علی یا در خانه بود یا در مسجد یا میدان فوتبال، او كاپیتان تیم شهباز و یكی از اعضای اصلی تیم بود. در مدرسه از شاگردان ممتاز و زرنگ بود. او به هم سن وسالانش در یادگیری درس بسیار كمك می كرد و حتی به بچه های محله تدریس می كرد. علی مسافت منزل تا مدرسه را كه بسیار طولانی بود پیاده می رفت و پول هایش را پس انداز می كرد و زمانی كه مادر پول نیاز داشت علی همه آنها را به مادر می داد تا در مخارج منزل خرج نماید.

علی هاشمی و یارانش قبل از شروع جنگ جوانان انقلابی دشت آزادگان را سامان دادند و اقدام به تشكیل سپاه حمیدیه كردند و در مبارزه با ضد انقلاب و بعثی ها كه از هورالهویزه اقدام به پخش سلاح و مهمات می كردند ، موفق شدند. پس از شهادت شهید نظرآقایی، علی شمخانی فرمانده سپاه خوزستان او را به عنوان فرمانده سپاه حمیدیه منصوب كرد.

علی هاشمی نه تنها در جبهه های جنگ بلكه در تلاش علمی نیز فعال بود. همزمان با مبارزات گسترده انقلابی در عرصه های علمی هم چنان موفق بود به گونه ای كه در رشته پزشكی دانشگاه مشهد قبول شد و در حالی كه خود را برای بورس شدن در دانشگاه های آمریكا آماده می كرد، با توجه به شروع جنگ تحمیلی ایشان ترجیح داد كه باید در جنگ حضور داشته باشد و دانشگاه جنگ را برگزید.

با شكل گیری یگان های رزم سپاه او مامور تشكیل تیپ 37 نور را می شود ، با شروع جنگ تحمیلی علی هاشمی یكی از فرماندهانی است كه مسئول یكی از سخت ترین محورها و جبهه ها بود. او و همرزمانش در محور كرخه كور و با رهاسازی آب كانال سلمان زیر پای نیروهای عراقی، از پیشروی دشمن جلوگیری كردند و هنگامی كه عراق به حمیدیه رسید از سقوط آن و به طبع سقوط اهواز جلوگیری كردند. علی هاشمی در این عملیات (عملیات شهیدان رجایی و باهنر) نام كرخه كور را به كرخه نور تغییر داد.اگر این رشادت ها نبود موضوع جنگ به صورت دیگری رقم می خورد و فجایعی به مراتب بالاتر از سقوط خرمشهر حادث می شد.

تیپ 37 نور به فرماندهی شهید علی هاشمی در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر شركت موثر داشت و توانست به عنوان اولین محور منطقه غرب خوزستان را از لوث بعثی های متجاوز آزاد و پاكسازی نماید. درآستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ 37 نور منحل و او فرمانده سپاه سوسنگرد شد.

در سال سوم جنگ زمانی كه به بن بست جنگی رسیده بودند آقا محسن (رضایی) ، علی هاشمی را به فرماندهی قرارگاه به كلی سری نصرت انتخاب نمود. آنجا فرماندهی می خواست كه هم بینش عملیاتی داشته باشد هم اطلاعاتی و كسی جز علی هاشمی نبود. در واقع او پیچیده ترین و پر رمز و رازترین قرارگاه جنگ، قرارگاه نصرت را تشكیل داد.

او به نیروهایش اعتماد به نفس می داد. بسیار شجاع بود و در ماجرای هور نیروهای بومی آموزش ندیده محلی و تعدادی از بچه های خوزستان را به كارگرفت و از آنها در اندك زمانی نیروهای ورزیده و كارآزموده ای ساخت. هرجا مشكلی به وجود می آمد فكر می كرد و راه حل می داد. قدرت سازماندهی بسیاری داشت. علی هاشمی و دوستانش به هور مسلط شده بودند و ثمره یك سال زحمت بچه های قرارگاه نصرت اولین عملیات آبی- خاكی جنگ و اولین عملیاتی كه در سطح بسیار وسیعی تیپ و لشكرها توانستند از آب، باتلاق و نیزارها عبور كنند. دراین عملیات یك نیروی پیاده از آبی عبور می كرد كه پانزده كیلومتر پشت سرش آب، باتلاق و نیزار بود، كه در نوع خود در تاریخ جنگ های جهان بی نظیر است. ثمره عملیات خیبر تصرف دو جزیره شمالی و جنوبی مجنون بود كه دارای 58 حلقه چاه نفت بود. كار مداوم در سرما و گرما و سختی های هور باعث طراحی و اجرای عملیات بدر و مجموعه عملیات های قدس شد.

از دیگر اقدامات قرارگاه نصرت ، شناسایی مناطق، از هورالعظیم گرفته تا جاده بغداد و بصره بود. همچنین شناسایی های برون مرزی تا عمق عراق از جمله شهرهای مقدس نجف ، كربلا و سامرا از دیگر اقدامات این قرارگاه بود. بعد از عملیات های بزرگ خیبر و بدر رزمندگان قرارگاه نصرت شیوه جدیدی برای مقابله با دشمن آغاز كردند وبر سراسر هور مسلط شدند. حاج علی مدام به قرارگاه سركشی می كرد و شخصاً پیگیر مسائل بود.

حاج علی در سال 1363 ازداوج كرد كه حاصل این ازدواج یك دختر به نام زینب و یك پسر به نام محمد حسین بود او درمدت زندگی مشتركش كه چهار سال بیشتر به طول نیانجامید نمونه ای از یك همسر و پدری مهربان برای خانواده اش بود.

در سال 65 ایشان به فرماندهی سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) منصوب شد كه فرماندهی سپاه های استان خوزستان، لرستان، لشكر 5 نصر و سایر یگان ها به ایشان سپرده شد.

خرداد و تیرماه 67 وضعیت جبهه ها تغییر كرد و تمام دنیا پشت سر صدام قرار گرفت تا با حمایت از او جنگ به نفع عراق پایان داده شود حتی مجوز استفاده از سلاح های غیر متعارف و شیمیایی را به او دادند. علی هاشمی و یارانش كه مسئول حفظ از جزایر مجنون بودند با حمله همه جانبه عراق مواجه شدند ، در تیرماه 1367 دشمن برنامه وسیعی برای بازپس گیری جزایر مجنون انجام داد. یك شب قبل از تك دشمن به جزایر در نشستی در جمع رزمندگان و فرماندهان گفت: ((دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی گردم.))

در روز موعود یعنی 4/4/67 دشمن سطح وسیعی از منطقه را شیمیایی زد و بعد به جزایر حمله نمود. رزمندگان بسیار مقاومت كردند و حاج علی با تعدادی از بچه های قرارگاه نصرت ماندند. هر چقدر فرماندهان به ایشان اسرار می كردند كه به عقب برگردد و ایشان قبول نمی كرد. و می گفت: (( تا یك نفر هم در جزایر باشد من عقب نمی آیم. بیایم عقب به مردم چی بگویم. بگویم بچه هایتان را رها كردم و برگشتم.)) حس مسولیت پذیری ایشان اجازه عقب آمدن نمی داد، چون در آن زمان چند هزار نیرو در منطقه بود كه حضور حاج علی در قرارگاه خاتم4 كه در ضلع شمال شرقی جزیره شمالی بود، باعث تخلیه تعداد زیادی از افراد شد. و فرماندهان یگان های تحت امر را برای عقب نشینی شخصاً هدایت می كرد و مرتب سفارش می كرد كه مراقب باشید كسی جا نماند. حضور شخص ایشان باعث نجات هزاران رزمنده از خطر اسارت شد. پیش بینی ایشان درست از آب درآمد. ایشان آخرین كسی بود كه از جزایر خارج شد همانطور كه سال 62 اولین كسی بود كه پا در جزایر گذاشت.

در قرارگاه خاتم 4 نهایتاً 13 نفر مانده بودند و عقب نشینی نكردند بعد از سقوط جزایر 7 نفر بازگشتند، 2 نفر اسیر شدند و حاج علی به همراه 3 نفر دیگر مفقود اثر گردیدند و سرنوشت علی در پرده ای از ابهام فرو رفت.

خبر رسید هلی كوپترهای عراقی در جزیره نشستند دشمن نیزارها را آتش زد حاج علی و همراهان سراسیمه از قرارگاه خارج شدند و در نیزارها پناه گرفتند و از ایشان دیگر خبری نشد.
نیروهای اطلاعات و برون مرزی بسیج شدند و تمام منطقه و حتی استان های جنوبی عراق را گشتند اما هیچ خبری از حاج علی نبود. بسیاری امیدوار بودند كه اسیر شده است و از سال 67 تا 83 زمان سقوط صدام هیچ سخنی از سردار گمنام هور به زبان ها نیامد نه مراسمی نه یادواره ای و نه یادمانی كه اگر اسیر دشمن شده است شناسایی نشود و آسیبی به او نرسد. اما بعد از سقوط صدام باز هم خبری از اسارت حاجی نبود. حتی مخفی ترین زندان های عراق هم توسط نیروهای مجاهد عراقی بازرسی شد اما باز هم خبری از حاج علی نبود.

تا این كه در روز 19/2/89 در اخبار سراسری سیما خبر كشف و رجعت این پرستوی مهاجر اعلام شد. حاج علی هاشمی مزد سال ها مجاهدت، اخلاص و در راه ولایت فقیه بودن خویش را گرفت. سالها گذشت تا پس از 22 سال انتظار، خبر رسید سردار گمنام هور، سردار گمنام خیبر و بدر در همان نیزاره های هور شهید شده است و با انجام آزمایش هایDNA ، صحت انتصاب این پیكر به سردار سرلشكر شهید حاج علی هاشمی تائید شد. او در حالی كه شالی سبز به پهلو بسته بود، بازگشت تا به منتظران بازگشت خود و همه مردم پیامی را در دهه چهارم انقلاب بدهد.

لازم به ذكر است ،برنامه حكایت جاودانگی كاری گروه اطلاع رسانی و محافل رادیو قرآن به تهیه كنندگی سمیرا قنبری، گویندگی یاسر دعاگو ، روایتگری فضه سادات حسینی می باشد كه پنجشنبه ها ساعت 16:30 به مدت 25 دقیقه از رادیو قرآن پخش می شود.
مخاطبان در سرتاسر دنیا می توانند از طریق وب سایتWWW.radioquran.IR از پخش زنده شبكه استفاده و در جریان آخرین خبرهای رادیو قرآن قرار بگیرند.
از طریق موج اف.ام ردیف 100 مگاهرتز شنونده ما باشید.


📻 fm 100 mhz

آدرس صفحات رادیو قرآن در فضای مجازی:

🌐 www.radioquran.ir

instagram.com/radioquran_ir 🆔

instagram.com/tasnim.quran.ir🆔

instagram.com/jashnvareh100🆔

http://sapp.ir/radioquran 🆔

https://www.aparat.com/radioquran.ir 🆔

راه های ارتباطی ما:

📩 30000100

☎️ 02122051632_02122043017

تلفن گویا:

☎️ 02127860100