نوجوانان با حضور در جلسات سنتی قرآن درس اخلاق و زندگی فرا می گیرند

یك استاد قرآن گفت: نوجوانان با حضور در جلسات سنتی قرآن، درس اخلاق و زندگی را فرا می گیرند؛ من از نوجوانی كه با قرآن مآنوس شدم موفقیت های بسیاری را در زندگی بدست آوردم و تمام زندگی ام را مدیون قرآن هستم.

1397/03/01
|
11:04

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رادیو قرآن، رحیم خاكی، استاد قرآن در گفتگو با ویژه برنامه "دیدار" شهر قرآن از نمای نزدیك با بیان اینكه 25 اردیبهشت سال 53 در شهر مراغه متولد شده است، گفت: از حدود 5-6 سالگی و زمانی كه روخوانی قرآن برایم سخت بود، تلاوت قرآن را شروع كردم.
وی با بیان اینكه خواندن قرآن در دوران كودكی مانع شیطنت هایم نبود ولی در دوران نوجوانی خجالت می كشیدم و شیطنت نمی كردم، خاطرنشان كرد: به شدت اهل گنجشك زدن با تیركمان بودم البته به این دلیل كه پدر بزرگم باغدار بودند و گنجشك ها مزاحم بودند و ما هم اهل عمل بودیم و آنها را می زدیم.
خاكی با بیان اینكه این مساله یكی از تاسف های زندگیم است، اظهار كرد: همچنین به شدت دعوا می كردم و زود درگیر می شدم به طوریكه وقتی از كوچه بن بستمان اسباب كشی كردیم به میمنت رفتن ما آش پخته بودند.
این استاد قرآن با بیان اینكه به بركت قرآن با رتبه 287 در دانشگاه علامه طباطبایی قبول شدم، تصریح كرد: به عقیده بنده ادب و آداب در جلسان قرآن ما را نجات داد و توصیه می كنم نوجوانان اگر در جلسات سنتی قرآن پای درس اساتید كه با خلوص نیت در مساجد درس می دهند، بنشینند علاوه بر تكنیك و هنر، درس زندگی و اخلاق را فرا می گیرند.
وی تاكید كرد: بعد از اینكه لیسانس خود را در رشته ادبیات فارسی گرفتم در سال 84 تغییر رشته دادم و كارشناسی ارشد خود را در رشته اقتصاد مدیریت بین الملل از كشور لهستان گرفتم و در حال حاضر دانشجوی دكترای مدیریت دولتی گرایش مدیریت رسانه از دانشگاه تهران هستم.
خاكی با بیان اینكه در سال 74 در مراغه ازدواج كردم و دو پسر به نام های طاها دانشجوی سال دوم رشته مهندسی عمران از دانشگاه امیركبیر و محمد شش ساله دارم، ادامه داد: پسرها به صورت حرفه ای فعالیت قرآنی ندارند البته ما زمینه را فراهم كردیم و بر اساس علایق پیش رفتیم، البته طاها تلاوت دارد و ما هم تشویقش می كنیم.
این استاد قرآن با بیان اینكه در حال حاضر عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی هستم، گفت: در سن 15 سالگی عازم جبهه شدم به این صورت كه در سال 66 و 67 مبصر كلاس اول دبیرستان، رئیس انجمن اسلامی و فرمانده پایگاه مقاومت مدرسه مان بودم و 19 نفر را با خودم بردم جبهه به گونه ای كه كلاس تعطیل و با كلاس دیگری تلفیق شد.
وی با بیان اینكه یكی از دوستانم به نام یعقوب یزدانی در همان سفر اول شهید شدند و تعدادی زخمی دادیم، خاطرنشان كرد: هنوز با حلقه دوستانم رابطه داریم و این برای من بسیار ارزشمند است.

دسترسی سریع