مدیر رادیو قرآن با بیان اینكه بیشتر شیطنت های دوران بچگی و نوجوانی ما در مساجد می گذشت، گفت: در هر كجا غیر مسلمانی كه برای اولین بار آیات قرآن را می شنود، در می یابد زیبایی و روانی كلمات و آهنگ پذیری قرآن نشان از معجره بودن آن دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رادیو قرآن، احمد ابوالقاسمی، مدیر شبكه قرآن در گفتگو با بخش "دیدار" برنامه "شهر قرآن از نمای نزدیك" با بیان اینكه متولد 10 خرداد سال 47 هستم، گفت: در جنوب غربی تهران محله سه راه آذری و امام زاده حسن؛ محله قاری خیز ایران زندگی كردم.
وی با بیان اینكه در هنرستان رشته برق و قدرت خواندم و بسیار علاقه مند به برق و الكترونیك بودم، خاطرنشان كرد: من فرد بسیار محتاط و حرف گوش كن در مسائل فنی هستم و در هیچ زمانی خطایی رخ نداد.
ابوالقاسمی با اشاره به خاطره ای از سوم خرداد اظهار كرد: روز سوم خرداد، ما خانه ای می خواستیم بسازیم و آن روز قرار بود كامیونی پر از سیمان و گچ بار كنند و من 14 ساله در سوم خرداد سال 61 زمانی كه همه جا مارش پیروزی بود آجر می انداختم بالا و خیلی خسته بودم.
مدیر شبكه قرآن با بیان اینكه بیشتر شیطنت های دوران بچگی و نوجوانی ما در مساجد می گذشت، تصریح كرد: یك بار یكی از بچه ها ما را تحریك كرد كه به جای گلاب در شیشه ها دوا گلی بریزیم و به مردم بپاشیم و ما شیشه ها را روی سر زائران امام زاده ریختیم و چون تاریك بود كسی متوجه نمی شد و وقتی به خانه می رفتند می دیدند سر تا پا قرمز شده اند.
وی با اشاره به تاثیر همنشین خوب و بد در شكل گیری شخصیت ادامه داد: در دوران راهنمایی شخصی كه بغل دست من نشسته بود بسیار خطرناك بود و من به همین خاطر از او جدا شدم و در كنار كسی نشستم كه مسیر زندگی مرا در مسیر قرآن و جبهه و جنگ قرار داد.
ابوالقاسمی افزود: كارشناسی خود را در رشته علوم قرآنی از دانشگاه تهران گرفتم و در حال اتمام كارشناسی ارشد در همان رشته از دانشگاه علوم تحقیقات هستم همچنین سال 72 ازدواج كردم و حاصل آن دو فرزند دختر 23 و 15 ساله هستم.
مدیر شبكه قرآن با اشاره به فعالیت رادیو ترتیل گفت: با توجه به امكانات فنی و اجرایی رادیو ترتیل، موج اف ام ردیف 95 در فصول دیگر مشغول است و رادیو اربعین و غیره بر روی آن موج فعالیت دارند ولی از نظر گستره اینترنتی محدودیتی نیست و اگر امكانات فراهم شود از طریق رادیو نماها، سایت رادیو، اپلیكیشن ایران صدا و فضای مجازی این رادیو را ادامه دهیم.
وی با بیان اینكه علیرضا قربانی پسر دایی من است، به خاطره ای از آن دوران اشاره كرد و گفت: دو دایی دارم، دایی بزرگترم دو فرزند پسر دارد كه پسر دوم علیرضاست و دایی كوچكم یك فرزند پسر به نام حسین داشت كه راننده بود، او تعریف می كند كه یك روز بعد از ظهر در محل كارم وقتی سریالی پخش می شد علیرضا تیتراژ پایانی را می خواند، وقتی شروع كرد به خواندن من هم به خود بالیدم كه این الان پسر عموی من است كه می خواند، بقیه باور نكردند و گفتند تو كجا و آن كجا، تو راننده ای و او خواننده، من هم قسم خوردم و دست روی قرآن گذاشتم كه این پسر عموی من است، یك ساعت بعدش تلاوت من را (احمد) پخش كردند باز گفتم این پسر عمه ام هست كه باز هم باور نكردند و گفتند هر كس در تلویزیون می خواند یا پسر عمه یا پسر عمویت است و دروغ می گویی.
ابوالقاسمی با اشاره به خاطره ای از سفرهای خارجی خود خاطرنشان كرد: با توجه به اتفاق نظر غیر مسلمان ها در باره قرآن، در هر كجا غیر مسلمانی كه برای اولین بار آیات قرآن را می شنود، در می یابد زیبایی و روانی كلمات و آهنگ پذیری قرآن نشان از معجره بودن آن دارد.
