درپی شهادت مظلومانه پرچمدار مقاومت و آزادی قدس و فلسطین، حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله و در آستانه اولین سالگرد حماسه طوفانالاقصی(1)
خطبه اول
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علیٰ سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علیٰ آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. اللهمّ انّی احمدك و استعینك و استغفرك و اتوكّل علیك. و السّلام علیٰ ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله تعالیٰ: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَامُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّكوةَ وَ یُطیعونَ اللهَ وَ رَسولَهُ اُولئِكَ سَیَرحَمُهُمُ اللهُ اِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَكیمٌ.(2)
همهی برادران و خواهران عزیز را و خودم را دعوت میكنم و توصیه میكنم به رعایت تقوای الهی. در گفتارمان، در كردارمان مراقب باشیم از حدود الهی خارج نشویم؛ معنای تقوا این است.
در این آیهای كه تلاوت كردم، مسئلهی مهمّ پیوستگی مؤمنین با یكدیگر مطرح شده است كه در تعبیرات قرآنی به این پیوند و این پیوستگی گفته میشود «ولایت»؛ ولایت مؤمنین با یكدیگر. این مطلب در چند آیهی از قرآن آمده است. در این آیه نتیجهی این ولایت و همبستگی را رحمت الهی معرفی میكند: اُولئِكَ سَیَرحَمُهُمُ الله؛ یعنی اگر شما مسلمانان با یكدیگر پیوند و ارتباط و همكاری و همدلی داشته باشید، رحمت خداوند شامل حال شما میشود. بعد میفرماید: اِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَكیمٌ؛ آیهی شریفه را با ذكر عزّت الهی و حكمت الهی پایان میدهد؛ شاید از این جهت كه رحمت الهی در این مورد متناسب است با عزّت پروردگار و حكمت پروردگار؛ چون رحمت خداوند، انواع فضائل نازلهی از سوی پروردگار بر بندگان را شامل میشود؛ همهی نعمتها، همهی لطفها، همهی حوادث زندگی رحمت الهی است؛ لكن در این آیهی شریفه، این رحمت متناسب است با «عزّت» و «حكمت». عزّت الهی یعنی سیطرهی قدرت پروردگار بر همهی عالم وجود؛ حكمت الهی یعنی استحكام و استواری همهی قوانین آفرینش. شاید در این آیه خواستهاند ما را به این معنا توجّه بدهند كه اگر مسلمانها با یكدیگر اتّحاد و اتّفاق داشته باشند، عزّت الهی و حكمت الهی پشت سر اینها است؛ میتوانند از قدرت بیپایان الهی استفاده كنند، میتوانند از مقتضای سنّتهای پروردگار و قوانین الهی استفاده كنند.
خب، این ولایت یعنی چه؟ یعنی پیوند و همبستگی مسلمانان با یكدیگر؛ این شد سیاست قرآنی برای مسلمانها. سیاست قرآن برای مسلمانها این است كه ملّتهای مسلمان، گروههای مسلمان، با یكدیگر همبستگی داشته باشند و كأنّه وعده میدهد كه اگر شما ملّتهای مسلمان این همبستگی را با هم داشته باشید، این، موجب آن است كه عزّت خداوند پشت سر شما است؛ یعنی بر همهی موانع غلبه پیدا میكنید، بر همهی دشمنان پیروز میشوید؛ حكمت الهی پشتیبان شما است؛ یعنی همهی قوانین آفرینش در جهت پیشرفت شما به كار خواهد افتاد؛ این، منطق قرآن و سیاست قرآن است.
نقطهی مقابل این سیاست، سیاست دشمنان اسلام است؛ یعنی مستكبران و متجاوزان عالم. سیاست آنها «تفرقه بینداز و حكومت كن» است؛ مبنای كار آنها تفرقهافكنی است. این سیاست تفرقهافكنی را در كشورهای اسلامی با انواع ترفندها تا امروز اجرا كردهاند، هنوز هم دستبردار نیستند و موجب میشوند كه دلهای ملّتهای اسلامی نسبت به هم مكدّر بشود؛ امّا امروز ملّتها بیدار شدهاند. امروز روزی است كه امّت اسلامی میتواند بر این ترفند دشمنان اسلام و مسلمین فائق بیاید.
من عرض میكنم دشمن ملّت ایران همان دشمن ملّت فلسطین است، همان دشمن ملّت لبنان است، همان دشمن ملّت عراق است، همان دشمن ملّت مصر است، دشمن ملّت سوریه است، دشمن ملّت یمن است؛ دشمن یكی است، شیوههای دشمن در كشورهای مختلف، مختلف است. یك جا با جنگ روانی، یك جا با فشار اقتصادی، یك جا با بمبهای دوتُنی، یك جا با سلاح، یك جا با لبخند، دارند دشمنان ما این سیاست را پیش میبرند، امّا اتاق فرمان یك جا است، از یك جا دستور میگیرند، از یك جا فرمان حملهی به جمعیّتهای مسلمان و ملّتهای مسلمان را دریافت میكنند. اگر این سیاست در یك كشور، موفّق شد، یعنی موجب سیطرهی بر یك كشور شد، وقتی خاطرشان از یك كشور آسوده شد، به سراغ كشور دیگر میروند. ملّتها نباید بگذارند.
هر ملّتی اگر میخواهد مبتلای به محاصرهی فلجكنندهی دشمن نشود، باید از اوّل چشم را باز كند، بیدار باشد؛ وقتی دید دشمن سراغ یك ملّت دیگر رفت، خود را با آن ملّت مظلوم و زیر ستم شریك بداند، به او كمك كند، با او همكاری كند تا دشمن آنجا موفّق نشود. اگر دشمن آنجا موفّق بشود میآید سراغ این نقطهی بعدی. ما مسلمانها سالهای متمادی از این حقیقت غفلت كردهایم، نتایجش را هم دیدهایم؛ امروز دیگر نباید غفلت كنیم؛ باید حواسمان جمع باشد. ما باید كمربند دفاع را، كمربند استقلالطلبی را، [كمربند] عزّت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزّه و لبنان، در همهی كشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی محكم ببندیم. این مطلب اوّل كه امروز من خواستم عرض كنم.
امروز بیشتر صحبت من با برادران لبنانی و فلسطینی است كه دچار مشكلند كه در خطبهی بعد اینها را به آنها عرض خواهم كرد. مطلب دوّم این است كه احكام دفاعی اسلام تكلیف ما را معلوم كرده است؛ هم احكام دفاعی اسلام، هم قانون اساسی خودمان، هم قوانین بینالمللی؛ همین قوانینی كه ما در نگاشتن آن قوانین تأثیری نداشتیم، امّا حتّی در همان قوانین هم این مطلبی كه عرض میكنم جزو مسلّمات است و آن، این است كه هر ملّتی حق دارد از خاك خود، از خانهی خود، از كشور خود، از منافع خود در مقابل متجاوز دفاع كند؛ معنای این حرف این است. معنای این حرف این است كه ملّت فلسطین حق دارد در مقابل دشمنی كه خاك او را تصرّف كرده، خانهی او را اشغال كرده، مزرعهی او را ویران كرده، زندگی او را تباه كرده بِایستد؛ ملّت فلسطین حق دارد. این یك منطق مستحكمی است كه امروز قوانین جهانی هم آن را تأیید میكند.
فلسطین مال كیست؟ ملّت فلسطین چه كسانی هستند؟ این اشغالگران از كجا آمدهاند؟ ملّت فلسطین حق دارد در مقابل آنها بِایستد؛ هیچ محكمهای، هیچ مركزی، هیچ سازمان بینالمللیای حق ندارد به ملّت فلسطین اعتراض كند كه چرا در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی سینه سپر كردید؛ حق ندارند. آن كسانی هم كه به ملّت فلسطین كمك میكنند، وظیفهی خودشان را انجام میدهند؛ هیچ كسی بر اساس هیچ قانون بینالمللی حق ندارد به ملّت لبنان، به حزبالله لبنان اعتراض كند كه چرا شما از غزّه، از قیام مردم فلسطین حمایت كردید؛ وظیفهی آنها است، باید میكردند. این دیگر، هم حكم اسلامی است، هم قانون عقلی است، هم منطق بینالمللی و جهانی است. فلسطینیها از خاك خودشان دارند دفاع میكنند؛ دفاع آنها مشروع است، كمك به آنها هم مشروع است.
بنابراین همهی این حملات و طوفانالاقصیٰ كه در سال گذشته تقریباً همین ایّام انجام گرفت،(3) یك حركت درستِ منطقیِ قانونیِ بینالمللی بود و حق با فلسطینیها بود. دفاع جانانهی لبنانیها از مردم فلسطین هم مشمول همین حكم است؛ آن هم قانونی، معقول، منطقی و مشروع است و كسی حق ندارد از آنها انتقاد كند كه چرا شما در این دفاع وارد شدید. كار درخشان نیروهای مسلّح ما در دو سه شب قبل هم یك كار كاملاً قانونی و مشروع بود.(4) كاری كه نیروهای مسلّح ما كردند، كمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایتهای حیرتآور آن رژیم بود؛ رژیم خونآشام، رژیم گرگصفت و سگ هار آمریكا در منطقه. جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیّت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل میكنیم، نه شتابزده میشویم؛ تعلّل نمیكنیم، كوتاهی نمیكنیم، دچار شتابزدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیمگیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ كمااینكه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.
در خطبهی دوّم، به مسائل لبنان پرداخته خواهد شد و مخاطب آن خطبه برادران عرب ما در كشورهای منطقه هستند؛ لذا خطبه را به عربی ایراد خواهم كرد.
بِسمِ اللَهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ. وَ العَصرِ * اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.(5)
والسّلام علیكم و رحمة الله و بركاته
خطبهی دوّم (عربی)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین احمده و استعینه و استغفره و اتوكّل علیه و اصلّی و اسلّم على حبیبه الرّسول الاعظم سیّدنا محمّدٍ المصطفى و آله الطّاهرین سیّما علیٍّ امیرالمؤمنین و حبیبته الزّهراء المرضیّة و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة و علیّبنالحسین زینالعابدین و محمّدبنعلیّ الباقر و جعفربنمحمّدٍ الصّادق و موسىبنجعفرٍ الكاظم و علیّبنموسى الرّضا و محمّدبنعلیٍّ الجواد و علیّبنمحمّدٍ الهادی و الحسنبنعلیّ الزّكیّ العسكریّ و الحجّةبنالحسن القائم المهدیّ صلوات الله علیهم اجمعین و اسلّم على صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین و على حماة المستضعفین و ولاة المؤمنین.
ارتأیتُ أن یكونَ تَكریمُ أخی وعزیزی ومَبعَثُ افتِخاری والشّخصیّةُ المحبوبةُ فی العالمِ الإسلامی، واللسانُ البلیغُ لشعوبِ المنطقة، ودُرّةُ لُبنانَ السّاطِعَةُ، سَماحَةُ السیّد حَسن نصرالله، رضوان الله تعالى علیه، فی صلاةِ جُمعةِ طَهران، وسأتطرّقُ أیضًا لبعضِ النّقاط.
هذا الخطابُ موجّهٌ للأمّةِ الإسلامیّةِ جَمعاء، إلّا أنّهُ موجّهٌ بشكلٍ خَاصٍّ إلى الشّعبَینِ العَزیزَین اللُبنانیّ والفلسطینی. نحنُ جمیعًا مصابونَ ومَكلومونَ بِشهادة السیّدِ العزیز، إنّهُ لفِقدانٌ كبیر، ولقد أفجعَنا بكلِّ معنى الكلمة. غیرَ أنَّ عزاءَنا لا یَعنی الاكتئابَ والیأسَ والاضطراب، بل هو من سِنخ عزائِنا على سیّدِ الشهداءِ الحسین بن علیّ علیه السلام؛ یبعثُ الحیاة، ویُلهمُ الدّروس، ویوقدُ العزائم، ویضخّ الآمال.
لقد غادرَنا السیّد حسن نصرالله بجسده، لكنَّ شخصیّتَهُ الحقیقیّةَ؛ رُوحَهُ، ونَهجَهُ، وصوتَهُ الصّادحَ، سَتبقى حاضرةً فینا أبدًا. لقد كان الرایةَ الرفیعةَ للمقاومةَ فی وجه الشیاطین الجائرینَ والناهبین، وكان اللسانَ البلیغَ للمظلومینَ والمدافعَ الشّجاعَ عنهم، كما كانَ للمناضلینَ على طریقِ الحقّ سندًا ومشجّعًا، لقَد تخطّى نطاقُ شعبیّته وتأثیرُهُ حدودَ لبنانَ وإیرانَ والبلدانَ العربیّة، وستُعزّزُ شهادَتُه الآن مدى هذا التأثیر.
إنّ أهمّ رسائلِهِ قولًا وعملًا، فی حیاتِهِ الدنیویّة، لكم یا شعبَ لبنانَ الوفیّ، كانت ألّا یساورَكُم یأسٌ واضطرابٌ بغیابِ شخصیّاتٍ بارزَةٍ مثلِ الإمام موسى الصدر والسیّد عبّاس الموسوی، وألّا یصیبَكُم تردیدٌ فی مسیرةِ نضالِكُم. ضاعِفوا مَساعیَكُم وقُدُراتِكُم، وعزّزوا تَلاحُمَكُم، وقاوموا العدوَّ المُعتَدی وأفشِلوهُ بتَرسیخِ إیمانِكُم وتوكّلِكُم.
أعزّائی، یا شعبَ لبنانَ الوفی، یا شبابَ حزبِ الله وحركة أمل المُفعَمَ بالحماسَة! یا أبنائی، هذا أیضًا طلبُ سیّدنا الشهید الیوم من شعبه وجبهة المقاومة والأمّة الإسلامیّة جَمعاء.
العدوّ الخبیثُ الجبانُ، إذ عجزَ عن توجیه ضربة مؤثّرة للبنیة المتماسكة لحزب الله أو حماس أو الجهاد الإسلامی وغیرها من الحركات المجاهدة فی سبیل الله، عَمَدَ إلى التظاهر بالنّصرِ من خلال الاغتیالات والتدمیر والقصف وقتل المدنیّینَ وحرق قلوبهم.
لكن ما هی النتیجة؟ ما نجمَ عن هذا السلوك هو تراكمُ الغضب وتصاعدُ دوافعِ المقاومةِ، وظهورُ المزیدِ من الرجالِ والقادةِ والمضحّین، وتضییقُ الخناق على الذئب الدّموی، وبالتالی، إزالةُ الكیان الملطّخ بالعارِ من ساحةِ الوجود، إن شاء الله.
أیّها الأعزّة، القلوبُ المفجوعةُ تستلهمُ السكینةَ بذكر الله وطلب النّصرة منه. الدّمارُ سیُعوَّض، وصَبرُكم وثباتُكم سیُثمر عزّةً وكرامةً.
لقد كانَ السیّدُ العزیزُ طوالَ ثلاثینَ عامًا على رأسِ كِفاح شاقّ، وارتقى بحزب الله خطوةً بخطوة: «كَزَرعٍ اَخرَجَ شَطاَهُ فَآَزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ یُعجِبُ الزُّرّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الكُفّارَ وَعَدَ اللَهُ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَ اَجرًا عَظیمًا».(6)
بتدبیرِ السیّد نما حزب الله مرحلةً بمرحلة، بصبرٍ وبنحو منطقیّ وطبیعی، وأبرزَ آثارَهُ الوجودیّةَ أمامَ أعدائهِ فی المراحلِ المختلفةِ عَبرَ دَحرِ العدوِّ الصَّهیونی «تُؤتی اُكُلَها كُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها».(7)
حزب الله هو حقًّا شجرةٌ طیّبة، حزب الله وقائدُهُ الشهیدُ البطلُ هو عصارةُ فضائلِ لبنانَ فی تاریخِهِ وهُویَّتِه.
نحن الإیرانیّون قَد عرفنا منذُ زمنٍ بعیدٍ لبنانَ وفَضائِلَه، فقد أغدقَ عُلماءُ لبنانیّونَ من فیض علمهم على إیران فی العَهدین السّربِداری والصّفوِیّ خلال القرنِ الثامنِ والعاشرِ والحادی عَشرَ للهجرة، ومِنهُم محمّدُ بنِ مكّیٍّ العاملیُّ الشهید، وعلیُّ بنُ عَبدِالعَالِ الكَركی، وزینُ الدینِ العامِلِیُّ الشهید، والحسینُ بنُ عبدِالصّمَدِ العَامِلِی، وابنُه بَهاءُ الدّینِ المَعروفُ بالشَّیخِ البَهائِیّ وغَیرُهُم مِن رِجالِ الدّینِ والعِلم.
أداءُ الدّینِ للُبنانَ الجَریحِ المُدمَى هو واجبُنا وواجبُ المسلمینَ جمیعًا. حزب الله والسیّدُ الشهیدُ بدفاعهِم عن غَزّةَ، وجهادهم من أجل المسجدِ الأقصى، وإنزالهِم الضربةَ بالكیانِ الغاصبِ والظالم، قد خَطوا خطوةً فی سبیل خدمة مصیریّة للمَنطِقَةِ بأكملِها، والعالم الإسلامی كلّه. إنّ تركیزَ أمریكا وأذرُعِها على حِفظِ أَمنِ الكِیانِ الغاصبِ لیسَ سوى غطاءٍ لسیاستِهم المُتبدّدة القاضیةِ بتحویلِ الكِیانِ إلى أداةٍ للاستحواذِ على جمیعِ المواردِ الطبیعیّةِ لهذهِ المنطقة واستثمارِها فی الصّراعاتِ العالمیّةِ الكُبرى. هدفُ هؤلاءِ تحویلُ هذا الكِیانِ إلى بوابةٍ لتصدیرِ الطاقةِ من المَنطِقَة إلى بلاد الغرب، واستیراد البضائعِ والتقانةِ من الغرب إلى المنطقة. وهذا یعنی ضمانَ وجودِ المغتصبِ وجعلِ المنطقة بأجمعها تابعةً له.
والسلوكُ السفّاحُ والوقحُ لهذا الكیانِ تجاهَ المناضلینَ ناجمٌ عن الطّمعِ بتحقیقِ هذا الهدف.
هذا الواقعُ یبیّنُ لنا أن كلَّ ضربةٍ یُنزِلُها أیّ شخصٍ وأیّةُ مجموعةٍ بهذا الكیان، إنّما هی خدمةٌ للمَنطِقَة بأجمعها، بل لكلِّ الإنسانیّة.
لا ریبَ فی أنّ أحلام الصهاینة والأمریكیّین هذه إنّما هی محضُ أوهامٍ مستحیلة. فالكیانُ لیس إلّا تلكَ الشجرةَ الخبیثةَ التی «اُجتُثَّت مِن فَوقِ الاَرض»، وقد صدَقَ قولُهُ تعالى «ما لَها مِن قَرارٍ».(8)
هذا الكیانُ الخبیث، بلا جذور، ومزیّفٌ ومتزعزع، وقد أبقى نفسه قائمًا بصعوبةٍ عبرَ ضخّ أمریكا الدعم له، ولن یُكتبَ له البقاءُ بإذن الله تعالى. والدلیلُ الواضحُ على ذلكَ أنّه أنفق ملیارات الدولارات فی غزّةَ ولبنانَ منذُ عام، وأُغدِقَت علیهِ المساعداتُ المختلفةُ من أمریكا وعددٍ من الدولِ الغربیة، وقد مُنیَ بالهزیمة فی مواجهة بِضعة آلاف من المكافحینَ والمجاهدین فی سبیل الله المحاصرینَ الممنوعینَ من أیّ مساعدةٍ خارجیّة، وكانَ إنجازَهُمُ الوحیدُ قصفَ البیوتِ والمدارسِ والمستشفیاتِ ومراكزَ تجمّعِ المدنیّین.
والیوم فإنّ العِصابَةَ الصهیونیّة المجرمة أنفُسَهُم قد توصّلوا أیضًا إلى هذه النتیجةِ وهی أنّهم لن یحقّقوا النّصرَ أبدًا على حماس وحزب الله.
یا أهلنا المقاومینَ فی لبنانَ وفلسطین! أیها المناضلونَ الشّجعان! أیها الشعبُ الصبورُ الوفی! هذهِ الشّهادات، وهذهِ الدّماءُ المَسفوكة، لا تُزعزعُ عَزیمَتَكُم، بل تَزیدُكُم ثباتًا. فی إیرانَ الإسلامیّة، خلالَ ثلاثةِ أشهرٍ من صَیف 1981، جرى اغتیالُ العشراتِ من شخصیّاتِنا البارزةِ والممیّزةِ، ومِنهُم شخصیّةٌ عَظیمَةٌ مثلُ السیّد محمد بهشتی، ورَئیسُ جُمهوریّةٍ مثلُ رجائی، ورئیسُ وزراءٍ مثلُ باهنر، واغتیلَ علماءٌ مثلُ آیة الله مدنی وقدوسی وهاشمی نجاد وأمثالهم، وكان كلُّ واحدٍ منهم من أعمدَة الثورة على المُستَوى المحلّی أو الوطنیّ، ولم یَكُن فقدانُهُم هیّنًا، لكنَّ مسیرةَ الثّورة لم تتوقف ولم تتراجع، بل تسارَعَت.
والیوم، فإنّ المقاومةَ فی المنطقة لن تتراجعَ بشهادة رجالِها، والنّصرُ سیكونُ حلیفَ المقاومة. المقاومةُ فی غزّةَ حیّرتِ العالم، وأعزّت الإسلام. لقد تلقّى الإسلامُ فی غزّةَ بصدره كلَّ أنواع الخُبث والشرّ. وما مِن إنسانٍ لا یُحَیّی هذا الصّمود، ولا یَلعنُ عَدُوَّها السفّاحَ والدّمَوِیّ.
لقد أوصلَ طوفانُ الأقصى وعامٌ من المقاومةِ فی غزّةَ ولُبنان، هذا الكیانَ الغاصِبَ إلى أن یكونَ هاجسَهُ الأهمَّ حفظ وُجودِه، وهو الهاجسُ نفسُهُ الذی كانَ یُسَاورُ هذا الكیانَ فی السنوات الأولى لوِلادَته المَشؤومة، وهذا یعنی أنّ جهادَ رجالِ فلسطین ولبنان قَد أعاد الكیانَ الصهیونیَّ سَبعینَ سنةً إلى الوراء.
العاملُ الأساسیُّ للحروبِ وانعدامِ الأمن والتخلّفِ فی هذهِ المنطقة هوَ وجودُ الكیانِ الصَّهیونیِّ وحضورُ الدُّولِ التی تدّعی أنها تَسعى إلى إحلالِ الأمنِ والسّلامِ فی المنطقة. فالمشكلةُ الأساسُ فی المنطقة هیَ تَدَخّل الأجانبِ فیها. دولُ المنطقة قادِرةٌ على إحلالِ الأمنِ والسلامِ فیها. وتحقیقُ هذا الهدف العظیم والمُنقذ للشّعوب یَستَلزِمُ بَذلَ جُهود شُعوبِها وحُكوماتِها.
وإنّ اللهَ مع السّائرینَ على هذا الدّرب، «وَاِنَّ اللَهَ عَلىٰ نَصرِهِم لَقَدیر».(9)
سلامُ الله على القائد الشهید نصرِالله، وعلى البَطَل الشهید هَنِیَّة، وعلى القائد المُفتَخَر الفَریق قاسم سُلَیمانی.(10)
بِسمِ اللَهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ * اِذا جاءَ نَصرُ اللَهِ وَ الفَتحُ * وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فی دینِ اللهِ اَفواجاً * فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ وَ استَغفِرهُ اِنَّهُ كانَ تَوّاباً.(11)
(1 خطبههای این نماز در مصلّای تهران ایراد گردید.
(2 سورهی توبه، آیهی 71
(3 گروههای مقاومت فلسطینی در روز شنبه پانزدهم مهرماه 1402 عملیّات گستردهای را با عنوان «طوفانالاقصیٰ» آغاز كردند كه در ساعات ابتدایی آن، تعداد زیادی از صهیونیستها كشته و زخمی و اسیر شدند.
(4 اشاره به عملیّات وعدهی صادق 2 در دهم مهرماه كه در پاسخ به شهادت شهید اسماعیل هنیّه و سیّدحسن نصرالله و شهید سرلشكر عباس نیلفروشان و نیز حملات وحشیانه به غزّه و منطقهی ضاحیهی بیروت، با دهها موشك، اهداف امنیّتی و نظامی رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی مورد حمله قرار گرفت.
(5 سورهی عصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. سوگند به عصرِ [غلبهی حق بر باطل] كه واقعاً انسان دستخوشِ زیان است، مگر كسانى كه گرویده و كارهاى شایسته كرده و همدیگر را به حق سفارش و به شكیبایى توصیه كردهاند.»
(6 سورهی فتح، بخشی از آیهی 29
(7 سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی 25
(8 سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی 26
(9 سورهی حج، بخشی از آیهی 39
(10 لازم دانستم تكریم از برادرم و عزیزم و مایهی فخرم، چهرهی محبوب دنیای اسلام، و زبان گویای ملّتهای منطقه، گوهر درخشان لبنان، جناب سیّدحسن نصرالله (رضوان الله علیه) در نماز جمعهی تهران باشد، و تذكّراتی هم به عرض همه برسانم.
مخاطب این خطبه همهی دنیای اسلام است، ولی ملّت عزیز لبنان و فلسطین مخاطب ویژه است. ما همه در شهادت سیّد عزیز، مصیبتزده و عزاداریم. این، فقدان بزرگی است و جدّاً ما را عزادار كرد. البتّه عزاداری ما به معنی افسردگی و پریشانی و نومیدی نیست؛ از جنس عزاداری برای سیّدالشهدا حسینبنعلی (علیهما السّلام) است؛ زندهكننده، و درسدهنده، و انگیزهبخش، و امیدآفرین است.
سیّدحسن نصرالله جسمش از میان ما رفته ولی شخصیّت حقیقی او، روح او، راه او، و صدای رسای او همچنان در میان ما هست و خواهد بود. او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان بود؛ مایهی دلگرمی و جرئت مبارزان و حقطلبان بود. گسترهی محبوبیّت و تأثیرگذاری او از لبنان و ایران و كشورهای عربی فراتر رفته بود؛ و اكنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد.
مهمترین پیام گفتاری و عملی او در حیات دنیاییاش برای شما ملّت وفادار لبنان این بود كه با از دست دادن شخصیّتهای برجستهای چون امام موسیٰ صدر و سیّدعباس موسوی و دیگران، ناامید و پریشان نشوید؛ در مسیر مبارزه تردید نكنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان كنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرّض با تقویت ایمان و توكّل مقاومت كنید و او را ناكام بگذارید.
عزیزان من! ملّت باوفای لبنان! جوانان پُرشور حزبالله و امل! فرزندان من! امروز هم خواستهی سیّد شهید ما از ملّتش، و از جبههی مقاومت، و از همهی امّت اسلامی همین است.
دشمن پلید و زبون چون نمیتواند به تشكیلات مستحكم حزبالله یا حماس یا جهاد اسلامی و دیگر سازمانهای مجاهد فیسبیلالله صدمهی جدّی بزند، ترور و تخریب و بمباران و كشتار غیر نظامیان و داغدار كردن غیر مسلّحین را نشانهی پیروزی خود قلمداد میكند. نتیجه چیست؟ محصول این رفتار، تراكم خشم و افزایش انگیزهی مردم و سر برآوردن مردان و سرداران و رهبران و از جانگذشتگان بیشتر، و تنگتر شدن حلقهی محاصرهی گرگ خونآشام، و سرانجام، حذف وجود ننگین او از صحنهی وجود است، انشاءالله.
عزیزان! دلهای داغدار با یاد خدا و طلب نصرت از او آرامش مییابد؛ ویرانیها ترمیم میشود، و صبر و استقامت شما عزّت و كرامت به بار میآورد.
سیّد عزیز، سی سال در رأس مبارزهای دشوار قرار داشت؛ حزبالله را قدم به قدم بالا آورد: «چون كشتهاى كه جوانهی خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بِایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد. خدا به كسانى از آنان كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كردهاند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است.»
با تدبیر سیّد، حزبالله مرحله به مرحله و صبورانه و منطقی و طبیعی رشد كرد و آثار وجودی خود را در مقاطع گوناگون در عقب نشاندن رژیم صهیونی، به رخ دشمنانش كشید: «میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد».
حزبالله حقّاً «شجرهی طیّبه» است. حزبالله و رهبر قهرمان و شهید آن، عصارهی فضائل تاریخی و هویّتی لبنانند.
ما ایرانیها از زمانی دور با لبنان و امتیازهایش آشناییم؛ كسانی چون شهید محمّد بن مكّی عاملی، و علیّ بن عبدالعال كَرَكی، و شهید زینالدّین عاملی، و حسین بن عبدالصّمد عاملی، و پسرش محمّد بهاءالدّین، معروف به شیخ بهائی و غیر آنها از مردان علم و دین، ایران را در دولتهای سربداران و صفوی در قرنهای هشتم و دهم و یازدهم هجری از بركات دانش سرشار خود بهرهمند كردهاند.
اداء دِین به لبنان مجروح و خونین، وظیفهی ما و وظیفهی همهی مسلمانها است. حزبالله و سیّد شهید با دفاع از غزّه و جهاد برای مسجدالاقصیٰ و ضربه به رژیم غاصب و ظالم، در راه خدمتی حیاتی به همهی منطقه و همهی دنیای اسلام گام برداشتند. تكیهی آمریكا و همدستانش بر حفظ امنیّت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلك تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همهی منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیریهای بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازهی صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات كالا و فنّاوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیّت رژیم غاصب و وابستگی كلّ منطقه به آن. رفتار سفّاكانه و بیمحابای رژیم با مبارزان، ناشی از طمع به چنین وضعی است. این واقعیّت به ما تفهیم میكند كه هر ضربه به رژیم از سوی هر كس و هر مجموعه، خدمت به كلّ منطقه و بلكه به كلّ انسانیّت است.
یقیناً این رؤیای صهیونی و آمریكایی، خیالی باطل و ناشدنی است. رژیم، همان شجرهی خبیثهی كندهشده از روى زمین است كه به گفتهی صدق الهی قرارى ندارد. این رژیم خبیث، بیریشه و مصنوعی و ناپایدار است و صرفاً با تزریق حمایتهای آمریكا خود را بِزحمت بر سر پا نگه داشته است؛ و این هم دیری نخواهد پایید؛ باذن الله تعالی.
دلیل واضح این ادّعا آن است كه اكنون یك سال است كه دشمن با هزینهكرد چندین میلیارد دلار در غزّه و لبنان و با كمك همهجانبهی آمریكا و چند دولت غربی دیگر در رویارویی با چند هزار مرد مبارز و مجاهد فیسبیلالله كه محصور و ممنوع از هر گونه كمك از خارجند، شكست خورده و تنها هنرشان بمباران خانهها و مدرسهها و بیمارستانها و مراكز جمعیّتی غیر مسلّحین بوده است! امروز بتدریج خود باند جنایتكار صهیونیست هم به این نتیجه رسیدهاند كه بر حماس و حزبالله هرگز پیروز نخواهند شد.
مردم مقاوم لبنان و فلسطین! مبارزان شجاع و مردم صبور و قدرشناس! این شهادتها، این خونهای بر زمینریخته، نهضت شما را سست نمیكند، [بلكه] استوارتر میكند. در ایران اسلامی در حدود سه ماه تابستانِ یك سال (سال 1360 هجری شمسی) چند ده شخصیّت برجسته و ممتاز ما ترور شدند كه یكی از آنها شخصیّت بزرگی مثل سیّدمحمّد بهشتی بود، یكی رئیسجمهوری مثل رجائی و نخستوزیری مثل باهنر بود، علمائی از قبیل آیتالله مدنی و قدّوسی و هاشمینژاد و امثال اینها بودند. اینها هر كدام در سطح ملّی یا محلّی از ستونهای انقلاب به شمار میآمدند و فقدانشان چیز آسانی نبود؛ ولی انقلاب متوقّف نشد، عقبنشینی نكرد، بلكه سرعت گرفت.
امروز هم مقاومت در منطقه با این شهادتها عقب نخواهد نشست؛ مقاومت پیروز خواهد شد. مقاومت در غزّه چشم دنیا را خیره كرد؛ به اسلام عزّت بخشید. در غزّه، اسلام در برابر همهی شرارت و پلیدی سینه سپر كرده است. هیچ انسان آزادهای نیست كه بر این ایستادگی درود، و بر دشمن سفّاك و خونآشامش لعنت نفرستد.
طوفان اقصیٰ و مقاومت یكسالهی غزّه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی رساندند كه مهمترین دغدغهاش، حفظ موجودیّت خود است؛ یعنی همان دغدغهای كه این رژیم در سالهای اوّل ولادت نحسش داشت. این بدین معنی است كه مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را هفتاد سال به عقب برگرداند.
عامل عمدهی جنگ و ناامنی و عقبماندگی در این منطقه، «وجود رژیم صهیونیستی» و حضور دولتهایی است كه ادّعا میكنند به دنبال فضای صلح و آرامش در منطقهاند. مشكل عمدهی منطقه، «دخالت بیگانگان» است. دولتهای این منطقه قادرند صلح و سلامت را در آن مستقر كنند. برای این هدف بزرگ و نجاتبخش، تلاش و مبارزهی «ملّتها» و «دولتها» لازم است. در این راه، خدا همراه رهروان است؛ و البتّه خدا بر پیروزى آنان سخت توانا است.
سلام خدا بر رهبر شهید نصرالله، و بر قهرمان شهید هنیّه، و بر فرمانده پُرافتخار سپهبد قاسم سلیمانی.
(11 سورهی نصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. چون یارىِ خدا و پیروزى فرا رَسَد، و ببینى كه مردم دستهدسته در دین خدا درآیند، پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش خواه، كه وى همواره توبهپذیر است.»